سفارش تبلیغ
صبا ویژن
game news
 RSS  : Atom :خانه :: ارتباط با من : پروفایل : پارسی بلاگ
  • پیوندهای روزانه
  • کد ورمز [441]
    [آرشیو(1)]


  • تعداد بازدیدهای وبلاگ
  • - کل بازدیدها: 152263 بازدید
    - امروز: 27 بازدید
    - دیروز: 62 بازدید

  • درباره من
  • game news
    مدیر وبلاگ : Erfan & Kamyar mohseni[95]
    نویسندگان وبلاگ :
    mohammadmoozaffri[0]


  • لوگوی وبلاگ
  • game news

  • اشتراک
  •  

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • کد و رمز[6] .

  • آرشیو مطالب
  • نقد وبررسی GTA IV
    نقد و بررسی ASSASSINS CREED
    نقد و بررسی HALO 3
    نقد و بررسی BAD COMPANY
    نقد و بررسی MASS EFFECT
    نقد و بررسی BIOSHACK
    نقد و بررسی CALL OF DUTY4
    نقد و بررسی GEARS OF WAR
    نقد و بررسی GRID
    نقد و بررسی GOD OF WAR
    نقد و بررسی GHOST RECON 2
    WWE SmackDown! vs. RAW 2008
    نقد و بررسی SOULCALIBRUR
    نقد و بررسی rembo SIX VEGAS 2
    نقد و بررسی Robert Ludlums The Bourne Conspiracy
    نقد وبررسی Devil May Cry 4
    بررسی کامل xbox360
    ps3 vs xbox360
    new picture
    تصویر المپیک
    سیستتم مورد نظر far cry 2
    Resident Evil از دیروز تا فردا
    بهترین بازی های 2007
    pc یا کنسول کدام بهتر است؟
    رمز GTA 5 برای PS2
    رمز GTA IV برای xbox 360
    خنده بازار
    تصاویر از گیم پلی mafia 2
    نگاهی به وضعیت بازی‌سازی در ایران
    مشکل سه چراغ قرمز XBOX 360 (رفع مشکل)
    داستان Assassins Creed
    تنظیماتی برای اجرای بهتر بازی ها د
    مقایسه Prince of Persian و God of War
    کدام پلتفورم برای شما مناسب است؟ راهنمای خرید
    بازی های آینده
    نقد و بررسی Frontlines: Fuel of War
    نقد و بررسی Burnout Paradise
    نقد وبررسی Uncharted: Drakes Fortune
    نقد و بررسی Hitman: Blood Money
    نقد و بررسی Lost Planet: Extreme Condition
    نقد و بررسی Crysis
    نقد و بررسی Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots
    نقد و بررسی Gran Turismo 5 Prologue
    نقد و بررسی Quest of Persia: Lotfali Khan Zand(ساخت ایران)
    معرفی کاراکترهای Mafia II
    اولین اطلاعات از Godfather II
    معرفی کوتاه Crysis Warhead
    معرفی کوتاه Gears of War 2
    معرفی کوتاه Pure
    معرفی کوتاه Killzone 2
    معرفی کوتاه Far Cry 2
    معرفی کوتاه Prototype
    معرفی کو تاه Tom Clancy’s EndWar
    پیشنمایش Prince of Persia
    پیشنمایش LittleBigPlanet
    پیشنمایش Resident Evil 5
    پیشنمایش Tom Clancy’s H.A.W.X
    پیشنمایش Mafia II
    پیشنمایش Alan Wake
    پیشنمایش Grand Theft Auto IV
    پیشنمایش StarCraft II
    نقد و بررسی Penny Arcade Adventures: Episode One

    ? نقد و بررسی Penny Arcade Adventures: Episode One
  • Erfan & Kamyar mohseni سه شنبه 87/5/29 ساعت 6:9 عصر
  • 7.3
     گیم پلی
    8
     گرافیک
    7
     صداگذاری
    7
     نوآوری
    8
     جذابیت
    6
                  GamersLand درباره سیستم امتیاز دهی

    نوشته شده توسط امیر حسین شاملو :

    سال 1998 اولین کمیک اینترنتی که به مسخره کردن بازی‌ها و شرکت‌های تولیدکننده‌ی بازی‌های کامپیوتری می پرداخت منتشر شد. حالا با گذشت ده سال خود این کمیک‌ها که میلیاردها طرفدار در سراسر جهان دارد، به بازی کامپیوتری تبدیل شده است.

    بازی Penny Arcade را نمی‌توان بازیی به سبک Adventure نامید. بیشتر مانند کمیکی طولانی است که به صورت بازی درآمده است. اکثر شوخی‌های این بازی مناسب برای سنین پایین نمی‌باشد؛ ولی تمامی آن‌ها به صورت طنز و کمیک هستند. سازنده‌های Penny Arcade سعی کرده اند تا با وفادار ماندن به اصلیت Penny Arcade، بازی‌ای طنز با داستانی مهیج و جذاب بسازند و قابل ذکر است که به خوبی به مقصود خود رسیده‌اند. سازندگان به خوبی توانسته‌اند با بکارگیری دشمنان متفاوت(دلقک‌ها، انسان‌های فقیر و گرسنه، پانتومیم بازها، روبات‌ها...) و همچنین محیطی متفاوت، بازی‌ای مختص خوانندگان کمیک خود بسازند.


    بازی با دمویی جالب، متفاوت و کمدی شروع می شود. هنگامی که شما مشغول جمع کردن برگ‌های حیاط منزلتان هستید، روباتی بزرگ(با نام متجاوز میوه) منزلتان را زیر پاهای خود نابود می‌کند و شما با یک شن کش برای انتقام گرفتن به دنبال آن روبات می‌روید. در طول بازی با شخصیت‌های فراوانی روبرو می‌شوید. بعضی از این شخصیت‌ها مانند Gabe(Gabriel) ، Tycho ، Anne Claire و... در سری کمیک‌های PA نقش کلیدی را دارند و در بازی نیز نقش مهمی را ایفا می‌کنند. به طور مثال Gabe و Tycho که نقش اول کمیک‌ها را ایفا می‌کنند در بازی به عنوان همکار، به شخصیتی که شما خود در ابتدای بازی می‌سازید می پیوندند.

    مبارزه در بازی با اینکه تنوع زیادی ندارد، اصلاً خسته کننده نیست. گزینه‌های شما برای مبارزه، استفاده از وسایلی است که در طول بازی پیدا کرده اید. ضربه ساده، ضریه مخصوص هر شخصیت، ضربات تیمی و البته دفاع که به صورتی جدا از دیگر گزینه‌ها است. هنگامی که دشمنی به شما حمله می کند با فشردن به موقع دکمه دفاع می توانید خسارت وارد از ضربه را کاهش و یا حمله متقابل کنید. استفاده از ضربه‌ی مخصوص هر شخصیت، به صورت بازی کوتاه طراحی شده است. به طور مثال هنگام استفاده از قدرت مخصوص Tycho صفحه‌ای کوچک بالای تصویر Tycho ظاهر می‌شود و با شروع بازی، زمان به سرعت می‌گذرد و شما باید در همین حین جهت‌هایی را که بر روی صفحه ظاهر می شود را فشار دهید.

    معماهای استفاده شده در بازی به راحتی حل می شوند و بیشتر برای مزاح هستند. نابود کردن نوعی مشخص از دشمنان در محیطی که قرار دارید، بیشتر هدف‌های بازی را تشکیل می‌دهد. می‌توان گفت اگر به دنبال بازی‌ای به سبک adventure با معماهایی سخت می‌گردید، اصلاً به دنبال این بازی نروید.

    گرافیک بازی بسیار خوب طراحی شده است. دمو های دو بعدی میان بازی، کاملاً یادآور کمیک‌های PA می‌باشند. همچنین گرافیک سه بعدی داخل بازی نیز  دارای جزئیات فراوان و در عین حال، حالتی کارتونی دارد. خیابان‌های New Arcadia به خوبی و با جزئیات فراوانی طراحی شده‌اند. صداگذاری بازی با توجه به اینکه بیشتر بازی به صورت نوشته دنبال می‌شود، خوب است. متاسفانه راوی بامزه داستان که یکی از نکات طنز بازی بود، پس از اولین مرحله دیگر در بازی حضور ندارد. رفتار و گفتگو میان شخصیت‌ها کاملاً مانند کمیک‌های PA می‌باشد و همچنین لباس‌هایشان با اینکه قدیمی می باشد با تناسب به شخصیت آن‌ها طراحی شده است.


    یکی از نکات منفی بازی،‌ محیط‌های کوچک و محدود آن(تنها 4 محیط نسبتاً کوچک) می‌باشد. تنوع اسلحه ها در بازی محدود می باشد و تنها به 9 عدد (سه اسلحه برای هر شخصیت) محدود می‌شود. تعویض و ارتقاء اسلحه‌ی شما با استفاده از قطعاتی که با کشتن و یا پیدا کردن در طول بازی به دست می‌آورید، می‌باشد. شخصیت‌های بازی با توجه به مبارزه و تعداد دشمنانی که می‌کشند، ارتقاء می‌یابند. مبارزه با Bossهای بازی به خوبی طراحی شده و به جز Boss آخر بازی، آن چنان سخت نیست.

    در بازی وسایل پنهان فراوانی وجود دارد که با پیدا کردنشان می‌توانید آن‌ها را در اتاق کار(در اصل منوی داخل بازی) تماشا کنید و یا به آن‌ها گوش دهید. به طور مثال با پیدا کردن 12 نقاشی داخل بازی، یک کمیک کوتاه از PA که به معرفی نسخه‌ی بعد به صورت طنز می‌پردازد را آزاد می‌کنید.

    بازی به زیبایی تمام شده و شما را تشویق به خرید سه نسخه‌ی بعدی Precipice of Darkness(که با فاصله‌ی یک یا حداکثر دو ماه از هم منتشر می‌شوند) می‌کند. در کل اگر می‌خواهید این بازی را تهیه کنید، ابتدا از خود این سوال را بکنید که آیا من طرفدار Penny Arcade می‌باشم و از شوخی‌های آن خوشم می‌آید؟ اگر جواب مثبت بود بدانید که قطعاً از بازی لذت خواهید برد.


    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش StarCraft II
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 2:23 عصر
  • در سال 1994 بود که کمپانی ای به نام Blizzard کار خود را برای انتشار نرم افزارهای سرگرمی (بازی) آغاز کرد و به سرعت به یکی از عامه ‌پسندترین کمپانیها تبدیل شد. این کمپانی با عرضه ی بازیهایی مثل : World of Warcraft و Warcraft III: Reign of Chaos و Diablo II و StarCraft چند جایزه به عنوان بهترین بازی سال دریافت کرده و اکنون با سرویس بازیهای آنلاین خود (Battle.net) و با میلیونها کاربر فعال در سراسر دنیا به بزرگترین کمپانی در عرصه ی بازیهای آنلاین تبدیل شده است. همچنین این کمپانی با استودیوی Legendary Pictures (که فیلمهایی مثل: Batman Begins ، Superman Returns و 300 را در کارنامه ی خود دارد) در حال کار بر روی پروژه ی فیلم World of Warcraft هستند. لازم به ذکر است که Blizzard با فروش 2.4 میلیون نسخه از World of Warcraft: The Burning Crusade در 24 ساعت اول انتشار ، رکورد سریع ترین فروش تاریخ بازی های PC را بدست آورده است.


    بازی StarCraft (ساخته ی Blizzard) در مارس 1998 منتشر شد و پر فروشترین بازی PC در سال 98 شد. StarCraft: Brood War نیز به عنوان بهترین expansion سال 1998 انتخاب شد و هنوز هم به عقیده ی بسیاری از منتقدین بهترین expansion تاریخ بازی های رایانه ای است. اکنون Blizzard کار بر روی پروژه ی بزرگ دیگری را آغاز کرده که شماره ی دوم از بازی محبوب StarCraft است.

    StarCraft II یک بازى Real–Time Strategy (استراتژى بلادرنگ) و دنباله ای برای StarCraft است. این بازى سه نژاد کاملاً جدا به نام های Protoss و Terran و Zerg با تعدادی واحد جدید دارد . واحدهای قدیمی نیز با قابلیتهای جدید حضور خواهند داشت.

    همه ی Player هایی که با Blizzard آشنایی دارند علاقه دارند ، بدانند که اینبار نیز Cinematic ، Blizzard های با کیفیت را در بازی قرار خواهد داد یا خیر ؟ پاسخ مثبت هست و در StarCraft II یک Cinematic Intro و تعدادی Cinematic بین مراحل وجود خواهد داشت.

    در بازی هم قسمت داستانی (Single player) و هم Multiplayer وجود خواهد داشت. با ویژگیهای جدیدی که به قسمتهای Single player و Multiplayer بازی اضافه شده Starcraft II ، تجربه ای از StarCraft با قابلیتها و امکانات Next-Gen خواهد بود. پشتابانی کامل از Multiplayer به همراه ویژگیهای جدید و Matchmaking Utilities همه در Battle.net موجود خواهند بود.

    StarCraft II برای PC در حال توسعه میباشد و فعلا تصمیمی مبنی بر عرضه ی آن بر روی کنسولها از سوی Blizzard گرفته نشده است. این بازی با ویندوز Vista و XP سازگاری کامل دارد و مانند بازیهای دیگر Blizzard علاوه بر PC‌ برای Mac‌ هم توسعه داده میشود و همچنین بازی با DirectX 10‌ سازگار خواهد بود ، ولی سازندگان هنوز در نظر نگرفتند که بازی به صورت انحصاری برای DirectX 10 ساخته شود یا خیر ولی با اینکه StarCraft II از یک engine جدید که میتواند مناظر بسیار زیبایی را رندر کند و تعداد بسیار زیادی واحد در بازی قرار دهد ، استفاده میکند اما این engine که هنوز در حال توسعه همچنان سازگاری با سیستمهای مختلف هست. engine این بازی از فیزیک Havok برای واقع گرایانه تر شدن بازی استفاده میکند و قادر است تا واحدهای بسیار بزرگ و با تعداد زیادی را ارائه دهد. همچنین در بازی ابزارهای ing و Full map making نیز وجود دارد و به Player آزادی عمل زیادی داده میشود.


    اکنون می خواهیم در مورد کارکترها و سربازان موجود در بازی توضیح دهیم:

    Zealot : این افراد واحدهای پیاده نظام استاندارد ، در starcraft هستند . در جنگی پر از هیجان و کشمکش Zealot ها هنوز مجهز به یک جفت تیغه هستند که با آن ها میتوانند دشمنان را با سرعت بیشتری نسبت به قبل ، از فواصل دورتری هدف بگیرند.

    Stalker : این ها اکنون شکل جدیدی از Dark Dragoon ها هستند. آنها سریع حرکت میکنند و با یک اسلحه ی قدرتمند ضد هوایی و اسلحه ی ضد نفرات پیاده نظام و به زره مجهز هستند اما آن ها یک اسلحه ی مخفی دارند که به آن ها اجازه میدهد تا به هر جایی که در دامنه ی دیدشان هست ، Teleport کنند.

    Immortal : یکی از انواع Heavy Dragoon ها ، Immortal ها هستند که سپری فوق العاده باعث شده تا به آن ها نام فناناپذیران داده شود و اگر به محاصره ی تانک ها علاقه دارید میتوانید از این نیروها استفاده کنید. این نیروها برای موقعیتهایی با حملات سنگین مناسب هستند ولی برای حملات ضعیف طرفین مورد استفاده قرار نمیگیرند.

    Observer : چشم های پرنده ی نامرئی که ما میتوانیم تأئید بکنیم آنها در بازى خواهند بود ، اما جزییات بیشتری از آن ها منتشر نشده.

    Colossus : این موجودات به نامشان وفادار هستند. یک چهارپای عظیم الجثه که با اسلحه ی سنگین خودش زمین را در جستجوی دشمنان میپیماید. آن ها بر ضد واحدهای کوچک و کم تعداد مثل Zerglingها یا Marinها بیش از حد مؤثر خواهند بود. آن ها واحدی را نشانه میگیرند و پس از تخریب آن میتوانند فورا واحدی دیگر را مورد هدف قرار دهند. Colossus ها با استفاده از پاهای بلندشان میتوانند به راحتی پستی ها و بلندیها را پشت سر بگذارند.

    Phoenix : هنگامی که نمیتوان کار را به اسلحه سپرد ، Phoenix توانایی خودش را در تخریب واحد های هوایی نشان میدهد. اگر Phoenix دشمن را از بین نبرد شما یک هدف آسان برای دشمن خواهید بود.



    Phase Prism : دروازه ایست که برای Transport کردن سربازها بکار میرود. وقتی این دروازه ها خراب میشوند میتوانید همه چیز را از پایه بازسازی کنید. شما قادر هستید در هرجایی از نقشه ارتشی را بسازید.

    Warp Ray : این اسلحه قدرت تخریب پذیری بسیار بالایی دارد و میتوانید با انتخاب یک هدف ، آن را مورد حمله ی شدید خود قرار دهید. هدفگیری دقیق و برنامه ریزی از جمله مشخصات این دسته است .

    High Templar : این موجودات برای حمله ای توفانی برگشته اند . اما آن ها قدرت جدیدی نیز با خود آورده اند که به وسیله ی آن میتوانند مانعی (محافظی) بر سر راه دشمن بوجود آورند . Blizzard تاکتیکها و تدابیر موثرتری را در دست بررسی و آزمایش برای این گروه دارد و بیان کرده باید از زاویه ی دیگری به این گروه بنگرید زیرا بسیار نیرومند خواهند بود.

    Dark Templar : درست مثل بازی اول Dark Templar ها یک واحد نهان هستند .آن ها تواناییهای مخصوص جدیدی دارند که هنوز مشخص نشده.

    Twilight Archon : هنوز کار Blizzard بر روی قوانین نیروهای این گروه به اتمام نرسیده .اما تیم قول میدهد که به اندازه ی starcraft 1 قدرتمند خواهند بود.

    Tempest : حامل تاریکی و جنگجویی قویست و با سپری قدرتمند که در هنگام حملات (درگیری های) زمینی به کار میرود. او هیچ استحکامی در برابر واحدهای هوایی نخواهد داشت.

    Soul Hunter: ها ضد واحدهای پیاده نظام هستند . هر چقدر روح های بیشتری مصرف کنند ، قدرت بیشتری میگیرند. آن ها بر ضد واحد های آلی موثر هستند ولی در برابر واحدهای روباتی حرفی برای گفتن ندارند.



    Reaver : یک نسخه ی جدید از old Reaver ، که از ترکیب شدن با Phase Prism بوجود آمده است.

    Phase Cannon : اکنون Phase Cannon میتواند خود را ترمیم کند و انرژی از دست رفته را برگرداند. اما اگر دروازه خراب شده باشد در حالی که cannon انرژی خود را از دست نداده و کاملا سالم است ، از بین خواهد رفت.

    Star Relic : هنگامی که Star Relic چیزی مانند High Templar میسازد ، آن را به یک سلاح شبیه میکند. به یاد داشته باشید هدف بزرگتر برابر با تخریب پذیری بیشتر است.

    Mothership : مثل یک بمب ساعتی می آید ، تا موشکهایی که در حال ورود هستند را متوقف کند .

    StarCraft II در چند کشور و با چند زبان عرضه میشود ولی هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نشده. باید در انتظار شاهکاری دیگر از Blizzard باشیم.


    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش Grand Theft Auto IV
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 2:19 عصر
  • Grand Theft Auto ، نامی که تمامی گیمرها با آن آشنا هستند و برای عرضه ی هر نخسه از آن بی صبرانه لحظه شماری می کردند و می کنند . داستان فوق العاده ، گیم پلی بی نظیر ، گرافیکی حیرت آور به همراه هزاران ویژگی منحصر به فرد دیگر ، عواملی متعدد برای محبوبیت بیش از حد این سری از بازیها هستند و فروش 15 میلیونی نسخه ی PS2 آخرین نسخه ی منتشر شده از این سری بازی ها یعنی GTA SanAndreas و لقب گرفتن آن به عنوان پرفروش ترین بازی تمام دوران کنسول PS2 به شدت این نکته را تایید می کند . اکنون نیز سازندگان این بازی در استودیوی Rockstar North در حال کار بر روی چهارمین نسخه از این سری بازی ها هستند . نسخه ای که در حال حاضر تنها قرار است بر روی دو کنسول Xbox 360 و PS3 در 16 اکتبر امسال روانه ی بازار شود و این اولین نسخه از این سری بازی هاست که برای کنسول های نسل بعد در دست ساخت است .


    نمایشگاه E3 سال 2006 زمانی بود که GTA IV برای اولین بار معرفی شد . در کنفرانس خبری Microsoft در 9 May به واقع مهمترین خبر آن سال در این نمایشگاه بزرگ منتشر شد . زمانی که Peter Moore (مدیر سرگرمی های ویدیویی و اختراعات کمپانی Microsoft) آستین دست سمت چپ خود را بالا زد و لوگوی Grand Theft Auto IV را که بر روی بازویش نوشته شده بود را به همه ی تماشاگران حاضر در آنجا نشان داد و در نمایشگاه غوغایی به پا شد ، او بلا فاصله در همان لحظه اعلام کرد که این بازی قرار است در سال 2007 تنها برای کنسول Xbox 360 روانه ی بازار شود . اما خبر انحصاری بودن این بازی برای Xbox 360 چند ساعتی بیشتر دوام نداشت چرا که چند ساعت بعد در همان روز کمپانی Take2 اعلام کرد که GTA IV در 16 اکتبر امسال علاوه بر کنسول Xbox 360 برای کنسول PS3 نیز عرضه خواهد شد .

    تا پیش از عرضه ی اولین تریلر GTA IV ، بازار شایعات در مورد این بازی فوق العاده داغ بود . چراکه حتی عکس هایی از این بازی منتشر شده بود که نشان می داد که شخصیت اول این نسخه زن خواهد بود و سایت هایی نیز با انتشار تصاویری اعلام کردند که داستان این نسخه در شهر لندن به وقوع می پیوندد و... . اما با عرضه ی اولین تریلر این بازی در 28 March سال 2007 با عنوان Things will be different تمام این شایعات خود به خود تکذیب شد و اولین اطلاعات این بازی توسط این تریلر داده شد . بعد از عرضه ی این تریلر نیز ، سایت ها و مجلات مختلف بازی دست به کار شدند و با انجام مصاحباتی طولانی با سازندگان این بازی خصوصآ Dan Houser (مدیر کمپانی Rockstar Games) اطلاعاتی متعدد از این بازی را بدست آوردند تا ما نیز بتوانیم این اطلاعات را در اختیار شما قرار دهیم . ساخت Grand Theft Auto IV در نوامبر سال 2004 آغاز شد و هم اکنون نیز حدودآ 150 نفر در حال کار بر روی این نسخه هستند تا بتوانند یک بازی فوق العاده ی دیگر را در سال 2007 روانه ی بازار کنند و عنوان بهترین بازی سال را که چندان هم دور از دسترسشان نیست را ازان خود سازند .


    داستان بازی Grand Theft Auto IV در زمان کنونی یعنی در سال 2007 و در Liberty City به وقوع می پیوندد . شهری که شبیه سازی شده از شهر نیویورک آمریکاست . قهرمان این نسخه Niko Bellic نام دارد . او فردی اهل اروپای شرقی می باشد و در کشور خود در کار قاچاق انسان بوده است اما او دیگر از این کار خسته شده است و قصد دارد تا زندگی تازه ای را آغاز کند و این در حالی بود که Roman ، پسر عموی Niko نیز که در Liberty City زندگی می کرد با فرستادن E-mail های متعدد از او دعوت می کرد که به آنجا برود . Roman به Niko می گفت که در Liberty City من به همه ی خواسته ها و آرزوهایم رسیده ام و اکنون 15 ماشین اسپرت و دو زن و ثروت فراوانی دارم . Niko هم که قصد داشت تا زندگی جدیدی را شروع کند و گذشت ی سیاهش را از یاد ببرد به امید گفته های Roman به Liberty City سفر کرد و در آنجا Roman را یافت و فهمید که Roman یک راننده تاکسی ساده بیش نیست و در محله ی نسبتآ فقیر نشین Broker زندگی می کند . بله ، Roman به او دروغ بزرگی گفته بود چراکه او نه تنها زندگی خوب و راحتی نداشت ، بلکه دارای قرض و گرفتاری های فراوانی نیز بود و گروه های مختلف تبهکاران Liberty City خصوصآ مافیای روسیه هم برای او مشکلات جانی و مالی زیادی به وجود آورده بودند و Roman از دست آن ها امنیت نداشت . Roman برای مقابله با تمام این مشکلات نیاز به یک پشتیبان داشت تا بتواند آن ها را رفع کند و با توجه به شناختی که از Niko و توانایی هایش داشت ، او را بهترین پشتیبان و کمک کننده ی خود می دانست و به همین جهت به Niko چنین دروغی را گفت تا او را به آنجا بکشاند . Niko هم که دیگر در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفته بود و راهی هم برای برگشت نداشت باید با مشکلات جدیدش دست و پنجه نرم می کرد و زندگی تازه اش را با وجود این مشکلات آغاز می نمود . او برای رفع این مشکلات نیاز به پول داشت و برای دستیابی به پول می بایست بار دیگر به جرم و جنایت دست بزند و اینجاست که داستان هیجان انگیز بازی آغاز می شود ...


    همانطور که گفته شد ، Liberty City در این نسخه شبیه سازی شده از شهر بزرگ نیویورک است . Liberty City از لحاظ وسعت کمی از SanAndreas کوچکتر است اما باید خاطر نشان کرد که بیش از نیمی از وسعت SanAndreas را جاده ها ، جنگل ها و مناطق خارج شهری اشغال کرده بود ولی در Liberty City تمام محیط بازی را تنها یک شهر پوشانده است . شهری که به گفته ی سازندگان بازی بر روی اینچ به اینچ آن با دقت کار شده است و هیچ جای تکراری و بی فایده ای در آن وجود نخواهد داشت در نتیجه Liberty City را می توان فوق العاده وسیع دانست به گونه ای که شهری به بزرگی آن را در هیچ بازی دیگری نبوده است . بزرگی این شهر تا حدیست که سازندگان بازی اعلام کرده اند که اگر شما بخواهید با یک ماشین سواری از گوشه ای به گوشه ی دیگر شهر بروید ، به دلیل وجود خیابان های فراوان و ترافیک موجود در برخی از آن ها به راحتی یک ساعت از وقت شما گرفته خواهد شد .
     
    شهر نیویورک از پنج بخش وسیع و جدا از هم تشکیل شده است و سازندگان این بازی نیز تمام این پنج بخش را در بازی به طور کامل شبیه سازی کرده اند و تنها قسمت کوچکی از منطقه ی New Jersey را به دلایلی نامشخص در Liberty City قرار نداده اند . Rockstar همچنین طبق معمول گذشته نام هر یک از بخش ها را هم تغییر داده و نامی تقریبآ شبیه به نام واقعیشان را به جایشان در بازی قرار داده است بدین صورت که منطقه ی Brooklyn در این بازی Broker نام گذاری شده است . منطقه ی Queens نیز Dukes نام دارد . Manhatan به Algonquin معروف است . منطقه ی Bronx هم Bohan نام خواهد داشت و بالاخره منطقه ی New Jersey به منطقه ی Alderney شهرت دارد . تمامی این مناطق دارای مردمان خاص خود هستند و نوع فرهنگ و لباس و حرکات و حتی رفتار ساکنان این مناطق با مناطق دیگر متفاوت می باشد . این پنچ بخش همگی از یکدیگر جدا هستند و توسط پل ها و تونل هایی همانند آنچه که در نیویورک امروزی هست با یکدیگر مرتبط می شوند .


    در GTA IV خشونت های واقعی و جرم و جنایت هایی که در نیویورک امروزی وجود دارد نیز به خوبی گنجانده شده است و اکثر گروه های تبهکار معروفی که در نیویورک ساکن هستند در Liberty City هم به چشم می خورند . گروه های معروفی نظیر مافیای روسیه و ایتالیا . این دو گروه با یکدیگر اختلافاتی نیز دارند و درگیری هایی با هم داشته و خواهند داشت و Rockstar نیز تمام این جزئیات را در بازی و در خلال داستان آن قرار داده است . همچینین گروه های تبهکار چینی و یاکوزا های ژاپن نیز در این بازی وجود خواهند داشت . این دو گروه نیز در GTA IV در نواحی ساحلی منطقه ی Broker ساکن هستند .

    در Grand Theft Auto IV شما قادر خواهید بود وارد اکثر ساختمان های شهر و خصوصآ فروشگاه ها و دیگر مراکز عمومی بشوید و به گشت و گذار در داخل آن ها بپردازید و نکته ی مهمی که در اینجا لازم به ذکر است این است که بر خلاف نسخه های قبلی در این بازی دیگر هیچ نوع Loading و وقفه ای برای ورود و خروج از ساختمان ها وجود نخواهد داشت و شما در همان لحظه که در خیابان هستید می توانید در ساختمان مورد نظر خود را باز کنید و وارد آن شوید .

    در این نسخه رو به واقعی گرایی بسیار بیشتر از نسخه های قبل شده است . به طور مثال شما دیگر برای دزدیدن ماشین نمی توانید به راحتی در هر یک از ماشین های مورد نظر خود را باز کرده و واردش شوید و آن را به حرکت در آورید . در این بازی بعد از زدن دکمه ی دزدیدن ماشین Niko در ابتدا اطرافش را خوب نگاه می کند تا کسی متوجه او نباشد و سپس با آرنجش شیشه ی ماشین را می شکند و بعد از آن از داخل ماشین در را باز می کند و وارد ماشین می شود . او سپس برای روشن کردن ماشین سیم های زیر فرمان ماشین را دستکاری می کند و ماشین را روشن می سازد و در این هنگام است که شما می تواند با آن ماشین حرکت کنید . همچنین در این نسخه علاوه بر دوربین های موجود در نسخه های قبلی سری بازی های GTA دوربین جدیدی برای زمانی که در داخل ماشین قرار دارید وجود خواهد داشت که به شما این اجازه را می دهد تا بازی را از نمای داخلی خودرو و تقریبآ به صورت اول شخص دنبال کنید .


    در Grand Theft Auto IV دیگر شما توانایی سوار شدن هواپیما و هدایت کردن آن را نخواهید داشت که البته سازندگان این امکان را هم در جهت واقعی تر نشان دادن بازی از گیمر سلب کرده اند و در این باره گفته اند که در این بازی شما در داخل یک شهر هستید و هیچ کسی برای جا به جایی از محله ای به محله ی دیگر یک شهر از هواپیما استفاده نمی کند و این کار دور از عقل هست . البته این بدین معنا نیست که در بازی هیچ فرودگاهی وجود ندارد . در Liberty City یک فرودگاه بسیار بزرگ گنجانده شده است و هواپیماهای زیادی هم در این فرودگاه وجود خواهد داشت اما شما توانایی استفاده از آن ها را نخواهید داشت . اما هیچ نگران نباشید . در این بازی برای پرواز راه های دیگری نظیر سوار شدن هلیکوپتر وجود خواهد داشت و شما می توانید از این طریق علاوه بر جابه جا شدن از نقطه ای به نقطه ی دیگر ، شهر زیبا و پر زرق و برق Liberty City را از آسمان ببینید و از آن لذت ببرید . دیگر وسایل نقلیه ی موجود در نسخه های قبلی نیز نظیر ماشین ، موتور ، قایق و ... نیز در این نسخه وجود دارند اما تنوع آن ها اینبار بیش از پیش شده است به طور مثال تنوع ماشین ها در این بازی از انواع خودروهای آمریکایی دهه ی 70 (Muscle Cars) گرفته تا جدیدترین و پرسرعت ترین خودروهای سال 2007 میلادی .

    Niko در GTA IV نمی تواند همانند CJ در GTA SA سلمانی برود و اصلاح کند و یا غذا بخورد و چاق شود و ... چرا که به گفته ی سازندگان بازی رفتار جدی Niko و اندام متناسب او اجازه ی قرار دادن چنین امکاناتی را در بازی به ما نمی دهد ضمن اینکه این امکانات تنها مخصوص نسخه GTA SanAndreas بوده است و ما دوست نداشتیم این امکانات کلیشه ای و تکراری را در این نسخه هم قرار دهیم و بازی را از هدف اصلیش دور کنیم . در این نسخه شما تنها می توانید لباس Niko را تغییر دهید . یکی از توانایی های جالبی که Niko در این بازی دارد ، توانایی بالا رفتن از تیرهای چراغ برق است . علاوه براین Niko می تواند از پله های نجات ساختمان های مختلف و نردبان ها هم بالا برود .



    Niko در این بازی یک موبایل نیز با خود به همراه خواهد داشت . این موبایل در این نسخه نقش اساسی و مهمی را ایفا می کند . در نسخه های قبلی این سری از بازی ها ، موبایل فقط وسیله ای بود که دیگران به شما تماس بگیرند و از طریق آن به شما ماموریت بدهند اما در این نسخه شما علاوه بر اینکه می توانید ماموریت های خود را به وسیله ی موبایل دریافت کنید ، می توانید به وسیله ی آن با دیگران هم تماس بگیرید و از آن ها چیزهای مختلفی را درخواست کنید . هنگامی که Niko موبایلش را در دست می گیرد ، در گوشه ی پایین سمت راست تصویر نمایی از موبایل او ظاهر می شود . موبایل Niko یک موبایل پیشرفته با صفحه ی LCD است و دارای چهار بخش اصلی Phonebook ، Messages ، Organizer و Camera می باشد . در قسمت Phonebook شما می توانید شماره ی افرادی را که آن ها را می شناسید و قبلآ با آن ها ملاقات کرده اید را بیابید و با آن ها تماس برقرار کنید . در قسمت Messages نیز شما می توانید پیام هایی را که به شما فرستاده شده است را بخوانید و در قسمت Organizer شما می توانید برنامه های روزانه ی Niko را ببینید و بالاخره در قسمت Camera نیز شما قادر خواهید بود از محیط اطراف خود عکس بگیرید . Niko همچنین در این بازی توانایی دسترسی به کامپیوتر در کافی نت های موجود در شهر را هم برای استفاده از اینترنت خواهد داشت و می تواند از این طریق از محیط و افراد اطراف خود اطلاعات کسب کند و فایلهایش را هم آپلود نماید . البته هنوز اطلاعات زیادی در رابطه با این قابلیت تازه داده نشده است اما مطمئنآ این نوآوری جالب هم نقش مهمی در روند بازی خواهد داشت .

     
    برخلاف نسخه های قبلی سری بازی های GTA ، زمان نقش مهمی را در نسخه ی چهارم این سری از بازی ها ایفا می کند . در این بازی اکثر ملاقات ها برای گرفتن ماموریت در بین ساعات مشخصی صورت می پذیرد و اگر شما به هر دلیلی در بین این ساعات تعیین شده به این قرار ملاقات نرسید ، قرار ملاقات شما لغو خواهد شد . سازندگان گفته اند که تعدادی از ملاقات ها و حتی ماموریت ها در بالای آسمان خراش ها به وقوع می پیوندد و Niko قادر خواهد بود تا از آن بالا افراد ساکن در آن ساختمان را هم به پایین بیندازد . آن ها همچنین گفته اند که ماموریت ها در این نسخه طولانی تر ، بیشتر و بسیار هیجان انگیز تر از گذشته شده است .


    Rockstar در این نسخه سعی داشته است تا شلوغی حاکم بر یک شهر پیشرفته و امروزی را در بازی نمایان سازد و تمام اتفاقات و رفتارهای روزانه افراد را در این نسخه به پیاده کند . مردم در خیابان هر یک در حال انجام کاری هستند و هیچ کس بی هدف در خیابان نیست . یکی در حال خرید کردن است ، دیگری در حال روزنامه خواندن . فرد دیگر در حین این که راه می رود با موبایل خود در حال حرف زدن می باشد . دو نفر بر روی یک صندلی نشسته اند و با هم حرف می زنند و از اتفاقات گذشته و امروز به یکدیگر می گویند . فرد دیگری در حال سیگار کشیدن است . یکی از مردم در حال کتک زدن فرد دیگریست و شخص دیگری هم در حال فرار از دست پلیس است و ده ها کار دیگر که شما می توانید با انجام بازی آن ها را ار نزدیک ببینید . همانطور که پیش از این نیز گفته شد ، زمان نقش مهمی را در این بازی دارد . برخلاف نسخه های قبلی این سری از بازی ها که شما حتی در ساعت 4 صبح خیابان را همانند ساعت 10 صبح شلوغ میدیدید ، در GTA IV دیگر چنین نخواهد بود . مردم همگی در ساعتی تعیین شده از خانه های خود بیرون می آیند و هریک به سر کار مخصوص به خود می روند و شما از حدود ساعات 9 صبح به بعد می توانید آغاز شلوغی خیابان ها و ترافیک ناشی از تجمع ماشین ها را به خوبی ببینید . در دیگر ساعات کار مردم مانند بعدازظهر ها هم خیابان ها همینگونه شلوغ می باشد اما تقریبآ از ساعت 10 شب به بعد شلوغی فروکش می کند و مردم به خانه هایشان بر می گردند و خیابان ها را بار دیگر سکوت فرا می گیرد اما در محله های فقیر نشین شهر تعدادی از مردمی که بی خانمان هستند در آن موقع دور آتشی تجمع می کنند و گروه دیگری از مردم بی کار و آواره نیز تا نیمه های شب در خیابان پرسه می زنند .

    پلیس ها نیز در این نسخه فوق العاده هوشیارتر شده اند و نحوه ی پیگردی آن ها نیز کاملآ نسبت به گذشته تغییر کرده است به طوری اکنون حتی کوچکترین جرم شما هم از دیدشان پنهان نخواهد ماند . ماشین های پلیس در GTA IV همانند نسخه های قبلی تعدادشان در خیابان ها زیاد نمی باشد و تنها زمانی که جرمی به آن ها گزارش شود خود را به محل ارتکاب جرم می رسانند . بنابراین اگر شما جرمی را انجام دهید ، جرم شما بلافاصله توسط افرادی که شاهدتان بوده اند به پلیس مخابره می شود و یک درجه ی فرار نیز ظاهر می شود و علاوه بر آن در نقشه ی بازی هم ناحیه ای که شما در آن مرتکب جرم شده اید مشخص می شود ، در این لحظه شما اندکی فرصت دارید تا پیش از رسیدن پلیس ، از آن ناحیه دور شوید و اگر موفق شدید همه چیز به حالت عادی خود بر می گردد و اگر هم پلیس رسید و شما را دید شما باید از دست آن ها فرار کرده و خود را از دیدشان پنهان نمایید .


    موتور گرافیک GTA IV با ورود این سری از بازی ها به نسل جدید کنسول ها با نسخه های قبلی متفاوت خواهد بود . سازندگان این بازی برای گرافیک این نسخه از موتور گرافیکی RAGE استفاده کرده اند . این موتور گرافیکی توسط استودیوی North Rockstar طراحی شده و برای اولین بار در بازی Table Tennis که تنها برای کنسول Xbox 360 عرضه شده بود از آن استفاده شده است و اکنون می خواهد قدرت واقعی خودش را در Grand Theft Auto IV به نمایش در آورد . آن چیز که مشخص است این است که هیچ کمپانی و استودیویی در طراحی شهرها و خصوصآ شهرهای بزرگ همانند استودیوی Rockstar North متبحر نیست . Liberty City در GTA IV فوق العاده عالی طراحی شده است . ساختمان های بلند و غول آسای بالای شهر و همچنین ساختمان ها و خانه های کوچک و نسبتآ قدیمی پایین شهر و ... همه و همه با جزئیات فراوان و طراحی کم نظیری کار شده و منظره ی شگفت آوری را از این شهر به وجود آورده اند . حتی آسفالت های خیابان ها نیز در این بازی دارای جزئیات فراوانی می باشد . سازندگان برای مردم شهر مدل ها و صورت های متنوع و گوناگونی را طراحی کرده اند به گونه ای که افراد شبیه به هم در شهر بسیار کمتر از نسخه های قبلی یافت می شود . طراحی وسایل نقلیه ی موجود در بازی نیز به بهترین شکل و بالاترین جزئیات ممکن انجام گرفته و حتی کوچکترین قسمت بدنه ی آن ها هم تخریب پذیر می باشد . نور پردازی و سایه زنی های این نسخه نیز فوق العاده عالی کار شده است و شما حتی می توانید حرکت خورشید و جابه جایی سایه ها و نورها را با گذشت زمان در بازی به وضوح ببینید .

    اما آن چیزی که بیشتر از هرچیز دیگری در گرافیک بازی خودنمایی می کند انیمیشن های بازیست و حرکات فوق العاده طبیعی Niko . سازندگان برای هرچه بیشتر طبیعی نشان دادن حالات و حرکات Niko و دیگر کارکتر های بازی از موتور Natural Motion’s Euphoria Engine استفاده کرده اند . Rockstar مجوز استفاده از این موتور را در فوریه ی سال 2007 گرفته است و دو بازی Star Wars: Force Unleashed و Indiana Jones 2007 که توسط استودیوی LucasArts در حال توسعه هستند نیز از این موتور بهره می برند . این موتور در GTA IV حرکات Niko را فوق العاده طبیعی نشان می دهد به گونه ای که سایت ها و مجلات مختلف خبری که دموی 15 دقیقه ای این بازی را از نزدیک دیده اند نیز از طبیعی بودن حرکات Niko بسیار تعریف کرده اند . تریلر دوم منتشر شده از این بازی به خوبی بیانگر حالات و حرکات فوق العاده طبیعی و حیرت آور Niko است .


    این بازی در اکتبر امسال برای دو کنسول نسل بعد Xbox 360 و PS3 عرضه می شود و اکنون رقابت بر سر این است که این بازی بر روی کدام کنسول بهتر عمل خواهد کرد . به گفته ی Dan Houser (مدیر کمپانی Rockstar Games) هدف کمپانیRockstar این است که این بازی بر روی این دو کنسول تفاوتی نداشته باشد اما ویژگی های متفاوت این دو کنسول پرهوادار این اجازه را به ما نمی دهد .

    لازم به ذکر است GTA IV دارای بخش Multiplayer نیز خواهد بود اما اینطور که Rockstar اعلام کرده است تمام تمرکز سازندگان بازی تنها بر روی بخش Single player معطوف شده است و بخش Multiplayer آن چندان پربار نخواهد بود اما سعی شده است که در این بخش هم گیمر را راضی کنند .

    در آخر باید گفت که بازی Grand Theft Auto IV با این ویژگی های تازه ای که خواهد داشت و به پشتوانه ی سابقه ی درخشانی هم که با خود به دوش می کشد می تواند بار دیگر حماسه ای در دنیای بازی های ویدیوی بیافریند و خود را در صدر پرفروشترین بازی های کنسول های نسل بعد قرار دهد . ما نیز همانند بسیاری از شما بی صبرانه منتظر انتشار این بازی هستیم .


    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش Alan Wake
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 2:14 عصر
  • اولین کارشان بازی 2بعدی و رانندگی Death Rally بود که در سال 1996 به بازار عرضه شد و در آن زمان یک بازی معمولی به شمار می رفت. اما تحولات عظیم و تولد نسل جدید قطعات کامپیوتری شرکت کوچک و ناشناخته ی فنلاندی Remedy Entertainment را بر آن داشت تا فعالیت خود در ساخت یک بازی متفاوت را از سال 1997 آغاز کند. نتیجه تلاش پنج ساله آنها عرضه یکی از زیباترین بازی های آن روزها بود. اولین بازی سوم شخصی که خط داستانی زیبا و گرافیک عالی اش آن را از هر بازی اکشن دیگری متمایز می کرد. بازی با نام Max Payne. پس از این موفقیت بی نظیر Remedy که تجربه بیشتری هم کسب کرده بود 2 سال بعد Max Payne 2: The Fall of Max Payne را نیز روانه بازار کرد و اینجا بود که همه ی گیمرها را شیفته این شخصیت و این بازی کرد و همگان را در انتظار ساخت Max payne 3 گذاشت. اما تا سال 2005 هیچ خبری از این شرکت نشد تا این که در ماه آوریل این سال Remedy اعلام کرد که بازی جدید خود را در E3 2005 در لس آنجلس به همگان معرفی می کند و در ماه می در نمایشگاه E3 در غرفه ATI بازی جدید خود با نام Alan Wake را به نمایش گذاشت. در ابتدا گمان می رفت چون بازی دیگر هیچ ارتباطی با Max Payne ندارد موفق نخواهد بود اما هر چه می گذشت و جزییات بیشتری از آن بروز داده می شد علاقه مندان بیشتری پیدا می کرد به طوریکه در نمایشگاه های E3 , X06 , GDC و... خوش درخشید و بر سر زبان ها آمد.


    یکی از دلایل محبوبیت Alan Wake در نظر عموم تغییراتی بود که Remedy در خود به وجود آورد. مسلما اگر آنها می خواستند بر روی Max Payne 3 کار کنند دیگر انگیزه ای برای افرادشان باقی نمی ماند و Max Payne به یک موضوع کلیشه ای و تکراری تبدیل می شد. اینجا بود که آنها ایده های مختلفی را بررسی کردند تا بالاخره به Alan Wake رسیدند.

    Alan Wake یک بازی با دید سوم شخص است که با داستانی هیجان انگیز در محیطی جذاب شکل می گیرد. نام انتخاب شده همانند Max Payne پس از مشخص شدن داستان بر روی بازی قرار گرفت. نامی که با ویژگی های شخصیتی قهرمان بازی و داستان آن همخوانی دارد. داستان Alan Wake برگرفته از رمان جنایی Stephen King (نویسنده آمریکایی) با نام Bag Of Bones است و محیط(شهر Bright Falls) و جو هیجانی بازی نیز شباهت زیادی به سریال تلویزیونی Twin Peaks به کارگردانی David Lynch دارد که اتفاقات غیرمنتظره و هولناک آن در Alan Wake شبیه سازی شده است. شخصیت Alan Wake از روی یک هنرپیشه فنلاندی به نام Illka Villi شبیه سازی شده است (اما در برخی از تصاویر بیشتر شبیه آمیتا باچان هنرپیشه هندی است!). Alan Wake داستان نویسنده ای آمریکایی با همین نام است که اتفاقات عجیبی در طول بازی برایش رخ می دهد. Alan در ابتدا نویسنده ای معمولی بود اما با دیدن دختری به نام Alice زندگی اش دگرگون می شود. او به آلیس علاقه مند شده و با او نامزد می شود. اما هر شبی که با او به سر می برد خواب های عجیب و ترسناکی می بیند ولی او از این خواب ها استفاده کرده و رمانی ترسناک را با نام Departure بر اساس همین خواب ها می نویسد. شانس با آلن یار است به طوریکه رمانش جزء پرفروش ترین کتاب ها شده و این شروعی تازه برای آینده آلن بود. اما... ناگهان آلیس به طور مرموزی ناپدید می شود و دنیا بر سر آلن خراب می گردد. در این جا نکاتی برای آلن بسیار عجیب است و آن اینکه کتاب آلن گویی خود به خود نوشته شده و گم شدن آلیس نیز بسیار شبیه وقایع درون کتابش است و این جاست که آلن خود را هم مسوول و هم در خطر می بیند. با رفتن آلیس نه تنها دیگر آن کابوس ها به سراغ آلن نیامد بلکه او هرگز نتوانست بخوابد. او بین خواب و بیداری و خیال و واقعیت معلق بود و ذوق نویسندگی اش را هم از دست داد.


    این جاست که بازی شروع می شود. ((نام من Alan Wake است. ممکن است فکر کنید که من دیوانه ام اما باید به شما هشدار دهم قبل از اینکه دیر شود. من زمان زیادی ندارم)). این اولین جملاتی است که آلن به زبان می آورد. شوک از دست دادن آلیس و ابتلا به بی خوابی آلن را به کانون اتفاقات یعنی Bright Falls می کشاند. Bright Falls... شهری ییلاقی به دور از زندگی پردغدغه شهری که آلن قصد دارد در کلینیک روانی آن به درمان بی خوابی خود بپردازد. خوشبختانه آخرین تلاش های او نتیجه می دهد و او بالاخره می تواند بخوابد. اما... باز هم اتفاقات عجیب. او زنی را که شباهت مرموزی با آلیس دارد در کلینیک می بیند و آن کابوس ها بار دیگر وحشتناک تر از پیش به سراغ او می آید. این بار هم آلن مطالبی را در دست نوشته هایش می یابد که هرگز نوشتن آن ها را به یاد نمی آورد. او تصمیم می گیرد باز هم از این خواب ها استفاده نموده و کتاب دوم خود را بنویسد (آماده و مهیا!!!). هم زمان با این اتفاقات Bright Falls از یک شهر آرام به شهری ناامن و نا آرام و بدشگون تبدیل شده و حوادثی غیر منتظره دقیقا شبیه کابوس ها و دست نوشته های آلن در آن رخ می دهد. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا کابوس های آلن پیشگویی بود؟ آیا خواب های او Bright Falls را متحول کرده یا آلن خود در کابوس هایش غرق شده و به جنون رسیده است؟

    تقابل نور و تاریکی یکی از زیباترین جنبه های بازی را به وجود می آورد. در روز Bright Falls زیباترین صحنه های طبیعت را به تصویر می کشد و در شب به کابوسی جهنمی با هولناک ترین صحنه ها تبدیل می شود. روز بهترین زمان برای آلن است تا بتواند در شهر بگردد و به دنبال چاره ای برای مشکلات خود باشد و شب زمانی است که او خود را در برابر دشمنان اهریمنی اش تک و تنها می یابد. خورشید در حال غروب هیچ گاه شگون ندارد و آلن می داند که در پس این روز شبی شوم در انتظار او خواهد بود. سایه ها در شب زنده شده و Bright Falls را در تاریکی مطلق فرو می برند و اینجاست که دشمنان آلن پدیدار می شوند. اشباحی هراس انگیز که ابتدا در خواب های او پدیدار می شوند و سپس به دنیای واقعی آلن پا می گذارند. آن ها به گذشته آلن مربوط می شوند و نقش مهمی در سیر داستان دارند. آنها در برابر همه چیز شکست ناپذیرند جز نور. نور تنها سلاحی است که می تواند آنها را از بین ببرد و در تاریکی مطلق شب آلن را یاری کند. از آنجاییکه آلن خود نیز از کودکی به نور حساسیت داشته است استفاده از نور به منابع مختلف و زوایای تابش آن بستگی دارد. چراغ قوه، چراغ ماشین، فندک، فانوس، آینه و ... ابزارهای نوری هستند که در سایه بزرگ شب می توانند فضا را روشن سازند.


    نمونه ای از ویژگی ها و داستان بازی در مراحل اولیه بازی آورده شده است: ابتدا فضای اطراف شهر نشان داده می شود. تمام اجزایی که با دقت طراحی شده اند. سپس دوربین آلن را نشان می دهد که بر بالای تپه ای ایستاده است. او قصد دارد که به کلبه ای در بالای کوه نزدیک دریاچه Cauldron برود تا در آنجا با خیالی آسوده تر نوشتن کتاب دومش را آغاز کند. او سوار ماشین شده و در اینجا تنها یک پیکان برای نشان دادن راه و دست نوشته هایی برای هدف آلن بر روی صفحه ظاهر می شود. هم زمان با نواخته شدن پیانو آلن به سمت پمپ بنزین حرکت می کند تا کلید کلبه را از مکانیک آنجا بگیرد. با رسیدن آلن به آنجا مکانیک ابتدا یکه می خورد اما زود آلن را به خاطر می آورد و به او می گوید: "تو همان نویسنده هستی." سپس کلید را به آلن داده و با لحنی مرموز می گوید: "باید بدانی که کلمات و نوشته هایت اوضاع را تغییر می دهند." آلن با کنایه می گوید: "من فقط مردم را سرگرم می کنم." او سپس به سمت کلبه حرکت کرده و در نقش یک راوی از کتاب دوم خود سخن می گوید. کتاب دومش داستان نویسنده ای است که قصد دارد رمان جدیدش را که در مورد اشباح خیالی است در کلبه ای متروک بنویسد. در راه رفتن به کلبه این شخص رهگذری را می بیند... و درست در همین لحظه که آلن از کتابش صحبت می کرد رهگذری سر راهش سبز می شود. "خیلی عجیبه" آلن با خود می گوید. به هر حال او رهگذر را سوار کرده و با او در مورد کتابش و اینکه یک رهگذر در داستان وجود دارد سخن می گوید. رهگذر می گوید: "حتما رهگذر یک قاتل است" اما آلن در جواب میگوید: "نه. رهگذر کشته می شود و بعد از مرگ با ظاهری وحشتناک به سراغ عامل مرگش می رود." در ادامه آلن ناگهان ترمز می کند زیرا در بالای جاده ماشینی را واژگون شده بر اثر تصادف می بیند. او از ماشین خود پیاده می شود تا از جریان مطلع شود. به سمت ماشین تصادفی می رود. همه جا را خون فرا گرفته و زنی به نظر مرده بر روی آسفالت دیده می شود. در همین لحظه ناگهان یک کامیون در سر پیچ آلن را می بیند و برای جلوگیری از برخورد، راننده منحرف شده و به ماشین آلن که هنوز رهگذر داخل آن است برخورد می کند. آلن هم که در آن نزدیکی بود از شوک حادثه بی هوش می شود. پس از مدتی تصاویری مبهم ظاهر می شود انگار که آلیس آلن را صدا می زند. با شنیدن صداها آلن به هوش می آید. در حالیکه هوا تاریک شده او در دستانش یک تفنگ و چراغ قوه می یابد. هیچ اثری از رهگذر و زن تصادفی نیست و آلن مجبور است با پای پیاده به کلبه برسد. آلن دوان دوان در حالی که توسط اشباحی مرموز تعقیب می شود از پلی چوبی و باریک عبور کرده و با عبور از هر چراغ آن چراغ می ترکد. اشباح (گویی همان رهگذر) با صدای مرموز و آهسته ای صدا می زنند: "Waaaaaaake" و آلن در حالیکه ترس در چشمانش موج می زند برمیگردد و چراغ و تفنگ را به سمت آنها نشانه می رود. در ادامه آلن خود را به سختی به کلبه می رساند اما چراغ های کلبه نیز خاموش می شوند. تاریکی همه جا را فرا گرفته و تنها صدایی شنیده می شود که می گوید: "ویک، ما مقصد مشترکی داریم." تنها با خواندن این مطالب ترس بر همه چیره می شود و این هنر Remedy را در ایجاد صحنه های مرتعش کننده نشان می دهد.


    Bright Falls را می توان نقطه عطف Alan Wake دانست. شهری خیالی که بر اساس ویژگی های مناطق شمال غرب آمریکا ( ایالت واشنگتن ) شبیه سازی شده است. وجود یک رستوران ، هتل ، پمپ بنزین ، کلانتری و کلیسا در داخل و یک معدن زغال سنگ ، دریاچه و جنگل در اطراف آن Bright Falls را به یک مکان ساده و دلپذیر برای تفریح مبدل نموده اما گویا در پس این آرامش نیروهای اهریمنی کمین کرده اند. این شهر ویژگی های محیطی متفاوتی دارد. کوه ، جنگل ، دریاچه و... چهره دلپذیری به این شهر می دهند اما مهم این است که Remedy استادانه بر روی آن کار کرده است. واقع گرایی که در Alan Wake ایجاد شده در کمتر بازی دیده شده است. برای هر چه زیباتر نشان دادن محیط Remedy موتور گرافیکی جدیدی را در استودیوی خود طراحی کرد که با جدیدترین تکنولوژی روز همخوانی دارد. در روز با هوایی آرام و صاف افق دید تا 2 کیلومتر را نشان می دهد. مناظر طبیعی از کوه گرفته تا چمن به زیبایی طراحی شده اند. درختان و فضای سبز به صورت رندوم و تصادفی و البته طبیعی در محیط قرار گرفته و با وزش باد به زیبایی تکان می خورند. گفته شده که در جنگل های Bright Falls حیات وحش نیز وجود دارد و این نیز می تواند ابتکار جدیدی از سوی Remedy باشد.
    سیستم گردش خودکار شب و روز هم که یکی از ویژگی های اخیر بازی هاست با دقت در Alan Wake گنجانده شده است. حرکت خورشید در آسمان و تغییر زاویه تابش آن طول سایه ها و درخشش اجسام را تغییر می دهد. سایه پردازی نیز همانطور که می بینید برای تک تک اجزا در نظر گرفته شده و بسته به زمان تغییر می کند. طراحی ابرها و حرکت آن ها ، وزش باد و موج های خفیف بر روی دریاچه ، مه صبحگاهی و باران همگی ابتکارات و ظرافت هایی است که Remedy به کار گرفته است. تغییرات آب و هوایی نیز تاثیر مستقیم در بازی دارند. میدان دید ، صداها و افکت ها و سیستم رانندگی کاملا وابسته به آب و هوای محیط است و دقیقا مانند دنیای واقعی تغییرپذیرند. جالب تر اینکه اگر شما در یک مکان ساعت ها بایستید باز هم شرایط جوی تغییر می کند. با این ویژگی یک مکان خاص ممکن است در ساعات مختلف روز و در هوای مختلف چهره ای متفاوت داشته باشد و احساس متفاوتی به شما دهد. یکی از ویژگی های جدیدی که به کار گرفته شده وقوع گردباد با توجه به آب و هوای این منطقه است. گردبادی که در دموهای بازی نشان داده شد کاملا بر اساس قوانین فیزیکی اشیا را جابجا می کند. هیچ چیز پیش بینی شده نیست و آثار مخرب گردباد بنا بر ویژگی های اجسام اعمال می شود. وجود مه نیز طبیعت بازی را زیباتر می کند و احساس مرموز ترس را در خاطر می آورد.


    خط داستان بازی به صورت یک سریال تلویزیونی ادامه دار تقسیم بندی شده است. ساختار سریالی بدین معناست که کل بازی به فصل ها و بخش های مختلف (Chapter یا Episode) تقسیم می شود و هر قسمت دارای یک شروع و یک پایان است. پایان هر قسمت ممکن است با شرایطی پیچیده و دراماتیک انجام شود و یا ممکن است به گذشته آلن و دورنمای شخصیتی او بپردازد. با وجود این ویژگی ها همانطور که حس راحت دیدن یک سریال هیجان انگیز در شما به وجود می آید اما به مدد محیط گسترده و آزادی عمل می توانید با خیال راحت در Bright Falls چرخ بزنید و با افراد مختلف صحبت کنید و معماهای پیچیده این شهر را حل کنید. به این ترتیب با وجود یک داستان و هدف مشخص و معین و محیط آزاد با داستان های فرعی دیگر شما نه تنها سردرگم نخواهید شد بلکه از گردش در Bright Falls و پیگیری داستان سینمایی بازی لذت خواهید برد.

    Remedy برای هر چه واقعی تر نشان دادن Bright Falls گروهی متخصص را به منطقه ای در ایالت واشنگتن در شمال غرب کشور آمریکا اعزام کرده است. این گروه به مدت 3 هفته در این مناطق بیش از 3000 کیلومتر راه را با ماشین پیمودند و از تمام جزییات اعم از ساختمان ها ، پل ها ، طبیعت و حتی کاشی های هتل نزدیک به 40000 عکس و تعداد زیادی فیلم از زوایای مختلف گرفتند. این تعداد تاکنون بیشتر شده است. از آنجاییکه محیط بازی بسیار بزرگ است تمام آن یکباره قابل دسترسی نیست و به مرور زمان با پیشرفت داستان مکان های جدید باز خواهد شد. با استفاده از هسته های متعدد تمام محیط بازی همزمان توسط گرافیک پوشش داده می شود و هیچ نوع Loading در بازی وجود ندارد.

    در حالیکه Remedy به خاطر کوتاه بودن زمان مفید Max Payne ها (زمان مفید مکس پین 2 تنها 8 ساعت بود) مورد انتقاد قرار گرفته است این بار تلاش زیادی بر ساخت یک بازی طولانی تر شده است. سناریوی 650 صفحه ای Alan Wake نوید گیم پلی طولانی تری را به ما می دهد. ضمنا محیط وسیع و آزادی عمل و ماموریت ها و اهداف جانبی کاملا این مطلب را تایید می کند. برخلاف Max Payne که ساختاری خطی داشت Alan Wake دارای محیطی گسترده و آزادی عمل است. طبق نظر سازندگان بهترین روش برای ساخت یک بازی با چنین ویژگی هایی این است که برای هر مرحله هدفی تعیین شده و گیمر با توجه به این هدف آن را به شیوه ای خاص انجام برساند بنابراین مراحل Alan Wake از سیستم چند پایانی پشتیبانی می شود.


    صداگذاری برای سازندگان Alan Wake از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. آنها در پی هر چه واقعی تر نشان دادن محیط علاوه بر گرافیک بر روی صدای اجزای محیط نیز تمرکز زیادی کرده اند. برخلاف Max Payne که بسیاری از صداها به صورت ضبط شده بر روی بازی قرار می گرفت این بار صداها همگام با ساخت بازی شبیه سازی شده است. از آنجاییکه آلن یک نویسنده است افکار و مقاصد خود را در طول بازی روایت می کند. روایت یکی از ابزارهای مهمی است که در این سبک از بازی ها (ماجراجویی ترسناک) رایج است و Remedy هم در این راستا از نام های بزرگ برای صدای شخصیت ها استفاده کرده است.

    نویسنده Sam Lake اصرار زیادی دارد تا سبک بازی را «اکشن هیجانی روانشناسانه» یا «Psychological Action Thriller» بداند. این بدین معناست که Remedy در حرکت به سوی نسل آینده سبک جدیدی را نیز ابداع کرده است. در واقع Alan Wake هم متکی بر شخصیت است (RPG)، هم صحنه های نبرد دارد (Action)، هم متکی بر وسایل نقلیه است (Driving) و هم مانند خیلی از بازی های دیگر ماجراجویی ترسناک است (Horror Adventure) .

    Remedy توانایی زیادی در خلق صحنه های اکشن و ایده های نو (ایده Slowmotion برای اولین بار در مکس پین به کار گرفته شد) دارد. در Alan Wake نیز این توانایی به کار گرفته شده اما با توجه به سبک بازی با چاشنی ماجراجویی، معما، ترس و جستجو آمیخته شده است. تصاویر تریلرها و گفته های سازندگان تناقضی کوچک درباره وجود سلاح های متنوع در بازی به وجود آورده است. طبق تریلرهای منتشر شده نباید منتظر صحنه های اکشن سنگین همانند Max Payne بود زیرا به نظر می رسد تنها سلاح گرم آلن یک کلت کمری باشد اما با توجه به گفته سازندگان روح اکشن در بازی وجود داشته و باید منتظر صحنه های جذاب اکشن با شیوه های جدید بود. البته بر این نکته تاکید شده است که کیفیت مبارزه بر کمیت آن ارجحیت دارد یعنی باید از تمام قابلیت ها برای شکست یک دشمن استفاده کرد. Sam Lake در این رابطه می گوید: "آلن در گذشته یک نگهبان شب بود. بنابراین می تواند از سلاح استفاده کند اما با محدودیت و همین محدودیت هیجان بازی را بیشتر می کند. در ضمن Bright Falls محل جشن سالیانه شکار گوزن است و نیز یک پایگاه نظامی در خارج شهر وجود دارد. پس آلن می تواند از این موقعیت ها برای به دست آوردن سلاح استفاده کند اما با ماجراجویی."

    رانندگی نیز نقش مهمی در روند بازی دارد و تنها برای حمل و نقل نیست. تعداد وسایل نقلیه زیاد و عملکرد آنها نیز بسیار عالی است و سازندگان، آن را مدیون موتور فیزیکی Havok می دانند. پروژه Alan Wake یکی از پرهزینه ترین پروژه ها در فنلاند است و Remedy سرمایه خود را با فروختن امتیاز Max Payne به شرکت Take-Two Interactive در سال 2002 به دست آورد. با انجام این کار Remedy رسما هیچ مسئولیتی در قبال Max Payne 3 ندارد و تنها با درخواست Take-Two می توان امید به ساخت قسمت سوم این بازی داشت. اما درباره Alan Wake باید گفت بالغ بر 7 میلیون دلار صرف ساخت بازی شده که برای مدتی این هزینه بر دوش Remedy بود تا اینکه Studios Microsoft Game با سرمایه عظیم خود به کمک آنها آمد.

    31 نفر در استودیوی کوچک و محقر Remedy در ساخت Alan Wake همکاری می کنند که 5 نفر آنها در طراحی بازی، 11 نفر در هنرهای تصویری، 9 نفر در برنامه نویسی، 2 نفر در پشتیبانی IT، دو نفر در مدیریت پروژه و 2نفر نیز در کارهی حقوقی و مالی مشغول به کارند. کمی تعداد سازندگان مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته اما مدیران Remedy پاسخ منطقی به این انتقاد داده اند. آن ها می گویند که کیفیت افراد مهم است تا کمیت. افرادی که در Remedy فعالیت دارند همگی باتجربه و حرفه ای اند و همگی در کار خود بهترین اند. این تیم کوچک حرف یکدیگر را می فهمند و همکاری بی نظیری با هم دارند. در این راستا هر جمعه 5 تن از مدیران ارشد Remedy جلساتی با هم دارند و اهداف هفتگی خود را مرور می کنند و این اهداف را دوشنبه ها به اطلاع تمامی کارکنان می رسانند تا وظیفه هر کس مشخص و معین باشد. راه حل دیگری که Remedy را کمک کرد تا تمرکز بیشتری بر ساخت بازی داشته باشد واگذاری کارهایی به دیگران (همکاران فرعی) بود. این مساله هم مورد انتقاد قرار گرفت اما از دیدگاه Remedy بهترین راه برای صرفه جویی در وقت و هزینه است. به عنوان مثال طراحی مدل اتومبیل ها کاری است که در هر جایی می تواند انجام شود. بنابراین Remedy این کار را بر عهده همکاران فرعی گذاشته و در صورت رضایت کامل از عملکردشان آن را می پذیرند. بدین ترتیب است که این گروه کوچک با قدرت و نظم خاصی رو به جلو می رود تا بتواند انتظارات را برآورده کند.


    به طور کلی 4 هدف برای Alan Wake از طرف سازندگان در نظر گرفته شده است: 1- Alan Wake یک بازی «اکشن هیجانی روانشناسانه» است. 2- Alan Wake استفاده از نور را به عنوان زمینه ای نو در ساخت بازی ها معرفی می کند. 3- Alan Wake دارای داستانی سینمایی است که در محیطی وسیع و گسترده شکل می گیرد. 4-Alan Wake باید امتیاز %90+ به دست آورد. تهیه کننده Lasse Seppanen در این باره گفت: "3 هدف اول در هیچ یک از بازی های دیگر وجود نداشته است اما به هر حال هدف آخر مهمترین برای ماست و ما تمام تلاش خود را می کنیم تا در بالای لیست قرار بگیریم".

    موتور گرافیکى بازى ساخت Remedy است و به کمک موتور فیزیکی Havok عمل می کند. با توجه به تلاش های Remedy برای ساخت یک بازی نسل آینده، سیستم موردنیاز برای اجرای Alan Wake نیز نسبتا بالاست. در نمایشگاه X06 در بارسلونا Remedy برای اولین بار دمویی از بازی را برای PC به نمایش درآورد که بر روی جدیدترین سیستم آن زمان یعنی (CPU Intel Core 2 Quad 3.73Ghz – سی پی یو چهار هسته ای) و گرافیک GeForce 7900GTX اجرا می شد. این بدین معناست که بازی بر روی هر پردازنده تک هسته ای اجرا نخواهد شد و ممکن است تنها بر روی اندک CPUهای تک هسته ای قوی تر با کیفیت پایین قابل اجرا باشد. برای نسخه Xbox 360 نیز از 3 هسته استفاده شده و به گفته سازندگان نسخه های PC (بروز) و 360 از نظر گرافیکی تفاوت چندانی با هم ندارند. در بازی بخش Multiplayer وجود ندارد و تمام تلاش Remedy بر ساخت یک Single Player موفق متمرکز شده است.

    Alan Wake قرار است تنها براى PC و Xbox 360 ساخته شود. البته دارندگان PC باید توجه داشته باشند که بازى فقط بر روى ویندوز ویستا قابل اجراست. یکى از سازندگان می گوید: "ما مى خواهیم از همه امکانات به بهترین نحو استفاده کنیم و Microsoft این شرایط را براى ما فراهم مى کند. بنابراین Vista و 360 بهترین جایى است که ما مى توانیم تمام قابلیت ها را اجرا کنیم".


    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش Mafia II
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 2:9 عصر
  •  
    سال 2002 بود که بازی شگفت انگیزی با نام Mafia منتشر شد. یعنی درست یک سال پس از عرضه ی GTA III که می توان گفت اولین بازی کاملی بود که در محیطی باز جریان داشت. بسیاری بر این باور بودند که Mafia تقلیدی از این عنوان بوده ؛ در حالی که با بررسی آن می توان نتیجه گرفت حتی این بازی المان های جدیدی را به دنیای بازی ها معرفی کرده است. Illusion Softworks نام استودیوی سازنده ی Mafia بود که در حال حاضر زیرمجموعه ای از شرکت بزرگ Take-Two می باشد و با نام 2K Czech شناخته می شود.

    همانطور که می دانید حال و هوای بازی Mafia همانند نامش مربوط به روابط گروه های مافیایی و تاثیراتش بر زندگی اقشار مختلف بود. سبک بازی اکشن/ماجرایی و تیراندازی سوم شخص بود و بر خلاف سری GTA ، بسیار واقع گرایانه بود. اکنون 2K Czech در حال ساخت دومین نسخه از این عنوان پرطرفدار است.

    اخبار ساخت بازی Mafia II در ماه August سال گذشته میلادی تعداد بیشماری از طرفداران نسخه ی اول را شگفت زده کرد ؛ ولی متاسفانه آن ها انتظار بسیاری برای انتشار هرگونه اطلاعاتی از بازی کشیدند. سرانجام 2K Games اولین جزئیات بازی را فاش کرد.


    اولین چیزی که بازی کننده ها باید بدانند این است که Mafia ادامه ی مستقیمی بر نسخه ی اول خود ندارد. در حقیقت Mafia II هیچ گونه ارتباط داستانی با نسخه ی قبلی خود نخواهد داشت ؛ اما بازی شامل بازگشت هایی به نسخه ی قبلی همراه با بخش های مخفی است که اطلاعات بیشتری از آن ها مشخص نشده. داستان بازی اندکی قبل از پایان جنگ جهانی دوم آغاز می شود. Mafia II ، دو قهرمان اصلی به نام های Vito  و Joe دارد. اگرچه بازیکننده ها تنها قادرند در نقش Vito به بازی بپردازند ؛ ولی Joe نیز در قسمت بسیار مهمی از داستان ایفای نقش می کند. بازی با Vito آغاز می شود. جوان اوباشی که برای رهایی از زندان(به دلیل سرقت) به جنگ جهانی دوم می رود. پس از بازگشت ، Vito همراه با دوستانش یعنی Joe و Henry(کسی که در ماموریت ها Vito را همراهی می کند) برای رسیدن به درجات بالا و تبدیل شدن به بهترین در Empire City جنایات مختلفی انجام می دهند. در Mafia II سه خانواده به نام های Clemente ، Vinci و Falconi حضور دارند که برای رقابت با آن ها می توانید ماموریت های مختلفی را انجام دهید. در طول داستان انتخاب های متفاوتی خواهید داشت که تاثیراتی بر روند داستانی می گذارند. در نتیجه Mafia II شامل چندین پایان مختلف خواهد بود.


    بازی در شهر افسانه ای Empire City واقع در کشور آمریکا جریان دارد. این شهر دوبرابر از شهر موجود در شماره ی اول یعنی Lost Heaven City بزرگتر خواهد بود. نقشه نزدیک به 16 کیلومتر مربع را پوشش می دهد که از ابتدای بازی تمامی مسیرها برای جابجایی باز هستند. همچنین برای جابجایی در شهر می توانید از تاکسی ها(مانند GTA) استفاده کنید. در این شهر بزرگ ، مانند بازی Godfather می توانید خانه بخرید با این تفاوت که در Mafia II حتی وسایل خود را نیز می توانید در آن ها نگهداری کنید. معماری Empire City از شهرهای New York و  San Francisco الهام گرفته شده. همچنین رنگ آمیزی و شکل هنری آن ، یادآور بازی BioShock است.


    یکی از دلایل موفقیت بازی Mafia ، گرافیک فوق العاده ی آن بود. طراحی بی نظیر شهر و کاراکترها که بسیار واقع گرایانه بودند. شماره ی دوم نیز از Engine قدرتمندی استفاده می کند. از قابلیت های خوب آن در رندر می توان به Draw Distance(مسافت دید) بازی اشاره کرد که با توجه به تصاویر ، شگفت انگیز است. همچنین سایه زنی و نورپردازی بازی نیز بسیار حرفه ای کار شده. سیستم تخریب پذیری فیزیکی وسایل نقلیه حتی در مقایسه با عناوین سبک رانندگی هم بهتر است. می توانید با اشیاء موجود در محیط تعامل داشته باشید به عنوان مثال صندلی یا بطری ها را به اطراف پرتاب کنید. مدل ها نیز از جزئیات بسیاری برخوردارند و در کل گرافیک بازی با توجه به محیط گسترده ی آن ، در مقایسه با دیگر بازی های این سبک رقیبی ندارد. اینبار حدود دو ساعت cutscene(میان پرده) در بازی وجود دارد که هنوز مشخص نشده مانند تریلر نمایش داده شده در نمایشگاه GC 07 از پیش رندر شده هستند یا مانند شماره ی اول بازی ، real-time هستند.

    در مقایسه با نسخه ی قبلی ، تحولات زیادی در Mafia II بوجود آمده است. مهمترین تغییر ، حذف HUD(رابط کاربری که اطلاعات بازی را بر روی صفحه نشان می دهد) از بازیست که در بازی های هم سبکی که فاقد HUD بوده اند می توان به عنوان The Getaway اشاره کرد. در Mafia II کاراکتر بازی کارهای بیشتری نسبت به گذشته می تواند انجام دهد. مانند تهیه هات داگ از دستفروش ها که موجب تقویت شخصیت بازی می شود یا آموختن کمبوهای مختلف در باشگاه های رزمی برای اجرا در مبارزات بدون سلاح و تن به تن.

    پول نیز عامل بسیار مهمی در Mafia II است ؛ بطوری که شما در خرید لباس(برای رهایی از تعقیب کننده ها) یا بازدید از رستوران ها به آن نیاز پیدا می کنید. حتی شما قادرید از پول برای شستشو یا سوخت گیری وسایل نقلیه خود استفاده کنید. وسایل نقلیه در Mafia II انعطاف پذیری بالایی دارند. به مرور زمان کثیف می شوند و می توانید آن ها را به Car wash ببرید ، پلاک خودروها را به دلخواه تغییر دهید ، به رادیو گوش دهید و با شلیک به مخزن سوخت آن ها منفجرشان کنید.  هوش مصنوعی کاراکترهای فرعی نیز فوق العاده است. مردم شهر مثل زندگی واقعی روزنامه می خوانند ، در ایستگاه های اتوبوس منتظر می مانند ، با دقت به زباله ها نگاه می کنند و در پمپ بنزین سوخت گیری می کنند.


    گیم پلی Mafia II نیز تغییراتی بر خود دیده. در بازی قبلی Tommy Angelo برای سرقت هر اتومبیل مجبور بود آموزش ببیند و پس از اضافه شدن خودروی جدید باید ماشین دیگری را از لیست حذف می کردید. ولی در Mafia II سیستم دیگری جایگزین آن ها شده تا وقفه ای در جریان بازی ایجاد نشود. همچنین Daniel Vavra(نویسنده و کارگردان بازی) بیان کرده که مانند گذشته نمی توانید به سادگی ماشین ها را از صاحبانشان سرقت کنید. به عنوان مثال در بازی قبلی راننده را از ماشین خارج می کردید و ماشین در اختیار شما قرار می گرفت ولی اینبار راه های مختلفی برای سرقت مانند ترساندن و تهدید راننده وجود دارد که هر یک نتایج مختلفی را به همراه خواهد داشت.

    قسمتی از چالش های بازی را بدون شک پلیس ها ایجاد می کنند. در صورتی که مرتکب جرم بزرگی شوید پلیس ها نیروهای کمکی را فرا می خوانند و برخلاف نسخه ی قبلی هر کسی که قانون را نقض کند را نیز دستگیر می کنند. آن ها شرایط را در نظر می گیرند و تصمیم می گیرند که چه نوع برخوردی با متخلف انجام دهند. هنگامی که تحت تعقیب هستید و راه فراری ندارید با پناه گیری می توانید در امان باشید. البته برخی از اشیاء موجود در محیط(مانند دیوارهای نازک یا جعبه ها) تخریب پذیر هستند و مدت زمان زیادی نمی توانید به آن ها اعتماد کنید! سیستم Cover(پناه گیری) همانند بازی Gears of War خواهد بود و تیراندازی در Mafia II شامل قابلیت هدف گیری یا شلیک کور هنگام پناه گیری(مانند Rainbow Six Vegas) و تیراندازی معمولی می باشد.

    بیشتر سازندگان بازی اول دوباره بر روی ادامه ی بازی مشغول فعالیت هستند و طرفداران Mafia می توانند انتظار همان سطح از داستان و دقت بالا در جزئیات را برای شماره ی دوم داشته باشند. با توجه به این که 2K Czech سعی دارد یک تجربه ی ناب یک نفره را مانند شماره ی اول Mafia خلق کند ، بخش چند نفره ای برای بازی در نظر گرفته نشده. در ارتباط با وجود یا عدم وجود قابلیت بازی به صورت co-op(مشارکتی) ، هنوز اطلاعاتی فاش نشده.


    تمامی نسخه های بازی Mafia II از نظر گیم پلی ، کاملا یکسان خواهند بود. در حالی که در برخی محافل شنیده شده دو نسخه ی Xbox 360 و PS3 ، قبل از نسخه ی PC عرضه خواهند شد ؛ یکی از عوامل2K Games بیان کرده که برای عرضه ی همزمان هر سه نسخه این شرکت پیگیری های لازمه را انجام خواهد داد. هنوز تاریخ انتشار دقیقی برای بازی Mafia II مشخص نشده با این وجود 2K Games بیان کرده بود این بازی در سال مالی 2009 این شرکت(ابتدای November 2008 تا پایان October 2009) منتشر خواهد شد ؛ ولی به احتمال زیاد این عنوان محبوب تابستال سال آینده ی میلادی به بازار راه پیدا خواهد کرد.

    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش Tom Clancy’s H.A.W.X
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 2:4 عصر
  • طرفداران پرواز و نبرد در آسمان بسیار زیادند اما تا به امروز تعداد عناوین خوبی که در این سبک عرضه شده اند بسیار محدود بوده است. شاید بتوان گفت که در این نسل تنها بازی Ace Combat 6 که به طور انحصاری برای Xbox 360 عرضه شده بود توانست به موفقیت نسبی دست یابد و دیگر ما بازی موفقی در این ژانر پرطرفدار ندیده ایم. هرچند دو نسخه ی Blazing Angels که در رابطه با جنگ جهانی دوم بوده اند هم عرضه شدند اما نتوانستند آنطور که باید و شاید خود را مطرح کنند. اکنون سازندگان همین دو نسخه ی نه چندان موفق در استودیوی واقع در بوخارست رومانی، با تجربه ای بالاتر و همچنین بودجه ای بیشتر از طرف کمپانی Ubisoft، آمده اند تا توانایی واقعی خود را در تولید بازی های Flight با ساخت عنوان Tom Clancy’s H.A.W.X به همگان نشان دهند.

    به گفته ی یکی از مسئولان ارشد کمپانی Ubisoft دو نسخه ی Blazing Angels عناوینی بودند برای این که این استودیوی رومانیایی بتواند آمادگی و تجربه ی لازم را در ساخت بازی هایی به این سبک بدست بیاورد تا ما نیز بتوانیم پروژه ی بزرگ Tom Clancy’s H.A.W.X را به آن ها واگذار کنیم.

    H.A.W.X اکنون پنجمین سری از بازیهاییست که بر اساس داستان های سیاسی Tom Clancy ساخته می شود. داستان این بازی همزمان با وقایع پیش آمده در GRAW 2 یعنی در سال 2014 میلادی آغاز می شود، زمانی که ارتش های ملی اکثر کشورها به ارتش های خصوصی (Private Military Companies: PMC) تبدیل شده اند و این کشورها با پرداخت مقدار زیادی پول وظایف نظامی خود را به PMCها واگذار می کنند و در نتیجه به تدریج وابستگی این کشورها به این ارتش ها بیشتر و بیشتر می شود. با قدرت گرفتن PMCها، تعدادی از آن ها طمع کرده و دست به شورش می زنند تا خود به تنهایی قدرت را در دست بگیرند. این شورش ها در ابتدا از آمریکای جنوبی آغاز شده و سپس فراگیر و جهانی می شود. (H.A.W.X (High-Altitude Warfare eXperimental نیز در این بازی نام گروهی از نیروهای هوایی PMC وابسته به آمریکاست که ماموریت نابودی PMCهای شورشی در مناطق مختلف جهان را دارد و خلبانی هم که شما کنترل او را به هنگام پرواز در دست خواهید گرفت یکی از خلبانان برجسته ی این گروه می باشد.

    ماموریت های این بازی همانطور که اشاره شد تقریبآ در تمام نقاط جهان مثل آفریقا، آمریکای جنوبی، افغانستان و حتی بر فراز شهرهای بزرگ و مهمی که شورشیان آن ها را هم مورد هجوم خود قرار داده اند دنبال می شود. به طور کلی بخش Single Player این بازی نیز دارای 17 مرحله خواهد بود و ماموریت های این مراحل بیشتر شامل نابودی تانک ها، ناوها، هواپیماهای جنگنده ی دشمن و ... می شوند.

    یکی از نکات جالب موجود در H.A.W.X وجود دو حالت assistance on و assistance off می باشد. مراحل بازی در حالت assistance on آغاز می شوند. در حالت assistance on نمای بازی از پشت هواپیما یا می توان گفت که به صورت سوم شخص می باشد. از مزایای مهم این حالت توانایی استفاده از سیسم (ERS (Enhanced Reality System خواهد بود. این سیستم بیشتر برای نابودی وسایل نظامی ساکن بر روی زمین که در میان انبوه ساختمان ها و یا هر چیز دیگری پنهان شده اند و همچنین به هنگامی که هواپیمای شما مورد هدف و شلیک موشک دشمن قرار گرفته است بسیار مفید است. برای نابودی دشمن با فعال کردن این سیستم مثلث هایی پشت سر هم به صورت یک تونل ایجاد می شوند و شما برای رسیدن به موفقیت و نابودی هدف مورد نظر باید به خوبی از درون این مثلث ها عبور کنید تا بتوانید به بهترین وضعیت برای شلیک دست یابید. برای فرار از موشک هایی هم که به سمت شما می آیند نیز وضعیت به همین گونه خواهد بود یعنی با فعال کردن ERS مثلث هایی پدید می آیند و با به خوبی عبورکرد از این مثلث ها می توان از خطر این موشک ها جان سالم به در برد.

    در حالت assistance off دوربین بازی از نمای پشت هواپیما خارج شده و به فاصله ی چند صد متری آن می رود و شما باید از این نمای دور هواپیما را کنترل کنید. در این حالت شما قدرت مانور بیشتری را خواهید داشت و می توان خیلی سریع تغییر مسیر داد اما توانایی استفاده از سیسم ERS وجود نخواهد داشت. تقریبآ می توان گفت که این حالت بیشتر برای نابودی جت های سریع دشمن که معمولآ خیلی مشکل سازند مورد استفاده قرار می گیرد و با نمای بازی که در اختیار شما قرار داده می شود شما همه چیز را خواهید دید و هواپیمای دشمن یک لحظه هم از دیدتان خارج نخواهد شد، در نتیجه  می توانید با تغییر مسیر آن ها، خیلی سریع تغییر مسیر دهید و سپس با قفل کردن هدف بر روی آنها نابودشان کنید. به طور کل دو حالت assistance off و assistance on همیشه در طول بازی قابل تغییر هستند و شما در حین انجام ماموریت و برای رسیدن به هدف با توجه به شرایطی که در آن حضور دارید باید تصمیم بگیرید که کدام حالت می تواند برایتان مفیدتر باشد.

    سازندگان برای این بازی لیسانس 50 هواپیما را گرفته اند. این هواپیماها از هواپیماهای نظامی نسبتآ قدیمی که در جنگ آمریکا و ویتنام از آن ها استفاده می شد گرفته تا هواپیماهای جدید و پیشرفته ای که هنوز به مرحله ی عرضه نرسیده اند و تنها طرح ساخت آن ها موجود است و قرار است به زودی تولید شوند. همچنین شما قبل از انجام هر ماموریت با توجه به شرایط و نوع دشمنان می توانید نوع موشک ها و سلاح هایی که قصد دارید بر روی هواپیمای مورد نظرتان موجود باشد را انتخاب کنید.

    در انجام ماموریت های Tom Clancy’s H.A.W.X شما تنها نخواهید بود و هواپیماهای دیگری هم در طول مراحل به شما کمک خواهند کرد و شما توانایی دادن فرمان به آن ها را نیز خواهید داشت. همچنین برای اولین بار در تاریخ بازی های این سبک قابلیت انجام مراحل به صورت co-op نیز وجود خواهد داشت و حداکثر تا سقف چهار نفر هم می توانند مراحل بازی را با استفاده از این قابلیت انجام دهند. بخش Online بازی هم تا سقف 16 نفر را پشتیبانی خواهد کرد. با انجام این بخش و دستیابی به موفقیت می توان Level خود را نسبت به سایرین بالا برد و experience points دریافت نمود و همچنین می توان وسایل تازه ای را Unlock کرد.

    در Ubidays با نمایش اولین دموی این بازی چیزی که خیلی ها را حیرت زده کرد گرافیک خارق العاده ی H.A.W.X بود که به هیچ وجه نمی توان آنرا با عنوان قبلی این شرکت یعنی Blazing Angels مقایسه کرد. هواپیماهای موجود در آن دمو به بهترین شکل طراحی شده و دارای رفلکشن بسیار خوبی بر روی بدنه ی خود بودند. ابرهای حجم دار و نورپرازی عالی، آسمان و محیط بازی را بسیار طبیعی ساخته بود. در آن دمو ماموریت بازی در شهر Rio De Janeiro (یکی از شهرهای بزرگ برزیل) انجام می گرفت. سازندگان این شهر به همراه تمامی حواشی آن را با استفاده از تصاویر ماهواره ای به صورت سه بعدی طراحی کرده اند و تا جایی که امکان داشت به آن جزئیات زیادی اضافه نمودند و آن را به گونه ای جلوه داده اند که حتی با نزدیک شدن به سطح زمین نیز ساختمان ها و دیگر اجزای این شهر کیفیت خود را حفظ کنند و بسیار واقعی به نظر برسند. از این نوع شهرها در طول مراحل بازی کم نخواهند بود و مطمئنآ سازندگان شهرهای مهمتری را هم برای این عنوان در نظر گرفته اند.

    در آخر باید گفت که H.A.W.X با گرافیک بسیار خوب، گیم پلی و کنترل عالی و نوآوری های خوبی که تا به اینجای کار از خود نشان داده است می تواند یکی از بهترین های سال 2008 میلادی باشد و ما نیز امیدواریم که اینچنین باشد. این بازی فعلآ قرار است تا در سپتامبر امسال به طور همزمان برای PC و سه کنسول X360 ،PS3 و حتی Wii عرضه شود.



    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش Resident Evil 5
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 2:0 عصر
  • سری Resident Evil در کشورمان طرفداران بسیار زیادی دارد که تعداد بسیاری از آن‌ها به صورت تخصصی داستان این سری بازی‌های محبوب را دنبال می‌کنند. بعد از موفقیت فوق العاده بالای Resident Evil 4 انتظارات از نسخه ی پنجم فوق العاده بالا رفته است و نمایش بسیار خوب و موفق این بازی در E3 امسال این انتظارات را بیش از پیش ساخته است.

    در
    Resident Evil 5 شما در نقش Chris Redfield(شخصیت اصلی اولین نسخه ی سری بازی های Resident Evil و Resident Evil: Code Veronica) بازی را دنبال خواهید کرد. وقایع نسخه ی پنجم از 10 سال بعد از اتفاقات پیش آمده در نسخه ی اول این سری بازی ها به وقوع می پیوندد. Chris در RE5 عضو گروهی به نام (B.S.A.A (Bioterrorism Security Assessment Alliance می باشد و توسط این گروه ماموریت دارد که به آفریقا، جایی که ویروس جدیدی با نام Progenitor به بدن ساکنان آن ناحیه نفوذ کرده است برود و دلیل و منبع شیوع این ویروس را پیدا کند. این ویروس خطرناک باعث وحشی شدن ساکنان آن ناحیه شده است و آن ها را به افرادی شرور و بی رحم تبدیل کرده است. در طول بازی زنی جوان به نام Sheva Alomar نیز وارد بازی خواهد شد و به یاری Chris می آید. Sheva نیز عضو سازمان B.S.A.A هست و از توانایی نظامی بالایی برخوردار می باشد.


    دشمنان در
    Resident Evil 5 نسبت به اهالی اسپانیایی زبان روستای Ganados در بازی قبلی سریعتر هستند و علاقه بیشتری به محاصره کردن شما از طرفین دارند و به سرعت هم متوجه خواهید شد که کریس نسبت به لیان از سرعت عمل کمتری برخوردار است. او شخصی قوی تر است که زرهی هم به تن دارد و اسلحه های زیادی را نیز می تواند با خودش حمل کند. به علاوه دوربین در Resident Evil 5
     کمی به کریس نزدیکتر شده که دید محیط را نسبت به لیان محدود تر ساخته است.

    در این نسخه همانند قسمت "
    Cabin Battle" بازی RE4، قفسه های کتابی کنار درها وجود دارد که هم خود شما می توانید برای جلوگیری از بازشدن در هولشان دهید هم می توانید به شیوا دستور این کار را بدهید. در درون خانه ها و کلبه ها نیز می توانید از میان پنجره دشمنانی که در حین آمدن به سمتتان هستند را با تیر بزنید.

    رویه کنترل
    Resident Evil 5 همانند Resident Evil 4 است البته با کمی تفاوت. دکمه اکشن بازی(برای جمع آوری آیتم ها، حمله) در X360  دکمه X است. همانند لیان، کریس چاقویی را همراه خودش دارد که می تواند با فشردن و نگه داشتن تریگر چپ از آن استفاده کند. با استفاده از تریگر راست نیز می تواند تفنگ را آماده کند. همانند Resident Evil 4 وقتی که کریس اسلحه ای را بیرون آورد، سرجایش ثابت می ایستد و هدف می گیرد که در این حالت آنالوگ سمت چپ(در حالت معمولی برای حرکت استفاده می شود) برای نشانه گیری استفاده می شود. با پایین نگه داشتن دکمه ی اکشن می توان به سرعت دوید، همچنین همانند لیان می توانید با نگه داشتن آنالوگ سمت چپ به سمت عقب و زدن دکمه اکشن چرخش 180 درجه انجام دهید.

    کریس می تواند با استفاده از یک دکمه اضافی آیتم هایش را سریعتر تعویض یا استفاده کند(
    Y در X360)، در این زمان یک شبکه 3 در 3 از لیست موجودی ها به صورت شفاف(transparent) روی صفحه به نمایش در می آید و به شما این اجازه را می دهد که هر آیتمی را که می خواهید، انتخاب نمایید. وقتی که یک تفنگ یا یک آیتم را انتخاب می کنید بازی یک منوی عمودی را به نمایش می گذارد که اجازه تجهیز، استفاده یا انداختن آیتم انتخاب شده را به شما می دهد. برای صدا زدن شیوا هم یک دکمه وجود دارد. با این حال می توانید به او دستوراتی دهید که آن ها را انجام دهد، از جمله این که از وی بخواهید که به شما در هل دادن یک یا دو قفسه کتاب کمک کند. این کنترل ها به نظر شبیه به کنترل هایی است که لیان در RE4 زمانی که به همراه اشلی بود استفاده میکرد، اما شامل گزینه های بیشتری است.


    برخلاف اشلی، شیوا می تواند از خودش دفاع کند، او یک
    rifle
    پر قدرت را با خودش حمل می کند که می تواند از آن در مواقعی که دشمنان به حالت گیج و شوک در آمده اند، از این وسیله برای نابودیشان استفاده کند. او همچنین یک لگد محکمی دارد که می تواند هر دشمنی که گیج و شوکه شده باشد را از پا در می آورد. شیوا گاهی اوقات به آیتم ها و مهمات افتاده روی زمین گیر می کند اما باید گفت که او یک همراه شکست ناپذیر هم نیست که همیشه در جلو حرکت کند و تضمینی برای حفظ جان شما باشد!

    روستایی ها در
    RE5 همانند شماره ی قبلی حریص هستند و اگر محتاط نباشید، هم به شما و هم به شیوا حمله خواهند کرد. وقتی که شیوا شکست بخورد، صدای کمکش را به سرعت خواهید شنید و یک پیام هشدار هم در قسمت راست صفحه نمایش، ظاهر می شود. در این حالت پیغام "RESCUE"(نجات) به اندازه ای بزرگ با حروف قرمز نشان داده می شود. وقتی که به اندازه ی کافی نزدیک شوید، می توانید ضاربش را مورد حمله قرار دهید. بخش وسط سمت راست صفحه نیز برای نمایش تذکرهایی می باشد که وابسته به وضعیت و مکان های موجود در بازی است. به عنوان مثال وقتی که کریس به شدت زخمی شده است، پیام کمکی "DYING" ظاهر خواهد شد، که مشخص می کند شما در حال نابود شدن هستید و به کمک شیوا نیاز دارید.

    کریس توانایی استفاده از حملات دستی زیادی را دارد، در این میان؛ کریس یک لگد(
    LowKick) دارد که می تواند دشمنان را گیج و زمینگیر کند. بر خلاف پسر لاغر و مرتب Resident Evil 4(لیان) که متکی به لگد ها و هنرهای رزمی بود، کریس یک مشت زن هست که اقلاً انواع مختلفی از مشت ها را دارد. از جمله آپرکات و هُک. ضربه ی هُک دشمنان را کمی به عقب می برد ولی آپرکات در ضربه زدن به دشمنان به نظر بهتر می آید و آن ها را به عقب پرتاب می کند و فضایی باز را برای شما ایجاد می کند.

    موجودات انگلی بیمار و مزاحمی را که گاه و بیگاه از گردن دشمنان سربریده شده بیرون می آمدند را در رزیدنت ایول 4 به خاطر دارید؟ این دشمنان هم بازگشته اند. برخلاف نمایش سینمایی و خلوت در تریلرهای گیم پلی که قبلاً از بازی نشان داده شده بود،
    Resident Evil 5 درواقع یک بازی بسیار شلوغ است. ضمن اینکه نمای دوربین نزدیک تر به کریس، تنش و کشمکش به دام افتادن ها را بسیار بالا برده است. یکی از نکات جالب موجود در این نسخه، خیالاتی شدن شخصیت اول بازیست. زمانی که Redfield مدت زیادی در آفتاب قرار بگیرد، از شدت گرما توهم زده می‌شود و چیزهای عجیبی مشاهده می‌کند.


    با خواندن این مطلب احتمالا متوجه شدید که گیم‌پلی بازی شباهت زیادی به شماره‌ی چهارم دارد؛ ولی از نظر
    بصری(مخصوصا نورپردازی) تحول بزرگی در این بازی بوجود آمده. برای گرافیک این بازی از  همان موتور اختصاصی جدید کمپانی Capcom یعنی MT Framework استفاده شده است. این موتور گرافیکی بسیار پیشرفته پیش از این در عناوین بزرگی همچون Dead Rising ،Devil May Cry 4 و Lost Planet بکار گرفته شد و اکنون قرار است تا در Resident Evil 5 حداکثر توانایی خود را نشان دهد. در این بازی افکت‌های انفجار بی‌نظیر هستند و لرزش دوربین در لحظات انفجار حس جالبی به گیمر منتقل میکند. مدل‌ها جزئیات بسیار خوبی دارند و سطح آن‌ها با بافت‌های با کیفیتی پوشیده شده است. AA بازی فوق العاده است و لبه‌ها نرم به نظر می‌رسند. یکی از مشکلات گرافیکی تا این لحظه جلوه‌های خون است. با شلیک به بدن دشمنان، خون آن‌ها برای لحظاتی به بیرون می‌پاشد و دیده می‌شود؛ ولی بر روی لباس یا زمین یا مدل‌های محیط باقی نمی‌ماند. یکی دیگر از کمبودهای گرافیکی تعداد کم Polygonهاست که در نتیجه برخی قسمت‌های مدل‌ها چند ضلعی می‌شوند. انیمیشن‌های کاراکترها نیز مشکلی ندارد و نرخ فریم بازی هم عالیست. resolution بازی حداکثر 720p است؛ ولی درکل RE5
    از نظر گرافیکی بسیار چشم نواز و زیباست.

    Resident Evil 5 براساس موفقیتی که سازندگان Resident Evil 4 با تغییر شجاعانه ی گیم پلی سری رزیدنت ایول به آن تحقق یافته اند، ساخته می شود. دنباله ای تازه، زوایای بسته تر دوربین و حملات دستی جدید و ... سبب شده است که اکشن بازی به یک باره سخت تر و چالش برانگیز تر از گذشته شود. به هر حال باید تا زمان عرضه ی رسمی این بازی صبر کرد تا دید آیا این نسخه با ویژگی هایی که خواهد داشت می تواند به موفقیتی همچون نسخه ی قبلی دست یابد یا خیر؟


    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش LittleBigPlanet
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 1:56 عصر
  • LittleBigPlanet یک بازی معمایی است و جزء آن دسته از بازی های ویدیوییست که می توان در آن دنیایی را خلق کرد. این بازی یکی از عناوین آینده و انحصاری کنسول Playstation 3 خواهد بود که اولین بار در نمایشگاه GDC 2007 در شهر San Fransisco توسط Phil Harrison معرفی شد. این عنوان توسط شرکت انگلیسی Media Molecule در حال ساخت است و توسط کمپانی Sony در اکتبر سال 2008 منتشر خواهد شد. تمرکز اصلی بازی LittleBigPlanet بر روی شبکه ی جهانی پلی استیشن (PlayStation Network) خواهد بود که در آن بازیباز ها قادر به اشتراک گذاری زمین و مراحل و ... خود می باشند.

    در بازی LittleBigPlanet بازیبازها، کنترل کاراکترهای کوچکی را به عهده می گیرند که با نامهای SackBoy و SackGirl (پسر کیسه ای و دختر کیسه ای) شناخته می شوند که هردویشان می توانند بپرند، حرکت کنند و اشیا را بگیرند یا جا به جا کنند. بازیباز ها با توانایی ها و خلاقیت هایشان می توانند دنیای قابل دستکاری و تغییر بازی را به صورت کاملاً شخصی و منحصر به فرد یا گروهی، به صورت همکاری با یکدیگر یا به صورت رقابتی با یکدیگر بسازند. تمرکز گیم پلی مراحل بیشتر بر روی بازی گروهی و فیزیک بازی قرار دارد و بازیباز ها می توانند هر نوع وسیله ای مثل چرخ دنده، موانع و بلاک ها را در ساخت مراحل، از کوچک گرفته تا بزرگ، ساده یا پیچیده استفاده کنند. به علاوه بازی فرصت هایی را هم به بازیباز ها میدهد که توانایی ها و ابزار های جدیدی به دست بیاورند.

    بازیبازها می توانند مسیر خود را در طول بازی توسط پریدن، هل دادن، گرفتن، دویدن و ... جهت عبور از موانع و خطرات موجود در بازی ادامه دهند. همچنین اشیاء مضر و آسیب رسان مثل گودال های آتش و یا وسایل له کننده را نیز می توان در بازی قرار داد تا بازیباز را از مسیر منحرف کند و او را مجبور به شروع مجدد مرحله کند. در این حالت بازیباز ها از نزدیک ترین چک پوینت، بازی را دوباره شروع خواهند کرد.

    یک سیستم امتیاز دهی نیز در بازی وجود دارد. مثلاً در حالتی شبیه به TimeTrial که بازی دارای نقطه ی شروع و پایان است بازیبازها باید سعی کنند آیتم های موجود در محیط بازی را جمع آوری کنند. مقدار امتیازی که به بازیباز داده می شود هم به زمان و هم به نوع بازی او بستگی دارد.

    بر روی تمام سطوح و اشیاء می توان چیزهای خطرناکی را اعمال کرد. هر شیء می تواند از طریق خاصیت آتش، الکتریسیته یا انجماد، کاراکتری که با آن تماسی داشته را تحت تاثیر قرار دهد. اگر کاراکتر بین دو جسم سنگین یا زیر یک جسم سنگین قرار بگیرد له خواهد شد. اگر کاراکتر با آتش تماس کوچکی داشته باشد خواهد سوخت ولی تنها اگر مدت زمان طولانی با آتش تماس داشته باشد خواهد مُرد! همینطور اگر کاراکتر با سطح الکتریکی تماس داشته باشد دچار برق گرفتگی خواهد شد و اگر برای مدت طولانی با سطحی الکتریکی تماس داشته باشد مطمئناً از بین خواهد رفت. تماس طولانی با یخ نیز کارکتر را به قالبی از یخ تبدیل می کند. در این حالت کاراکتر قادر به حرکت نمی باشد و در نتیجه قالب یخ به یکی از آبجکت های بازی تبدیل می شود و می تواند توسط بازیبازهای دیگر حرکت داده شود.

    اشیای بازی از مواد زیادی ساخته شده اند از جمله نمد یا پشم، چوب، فلز یا اسفنج. به خاطر فیزیک فوق العاده ی بازی این مواد رفتار بسیار واقع گرایانه ای را از خود نشان خواهند داد. اشیا از منویی به نام Pop It که بر روی صفحه نمایش ظاهر می شود قابل انتخاب هستند. این منو می تواند در هر نقطه ای از بازی ظاهر شود و مورد استفاده قرار گیرد. اشیاء قابل استفاده محدود به اشیاء فیزیکی بازی نیستند. از منوی Pop It آیتم های چسبان نیز در دسترس هستند که بر روی هر شی یا دیواری از دنیای بازی قابل چسبیدن می باشند. در این بازی هیچ محدودیتی در استفاده از این آیتم ها وجود ندارد مگر اینکه بازیبازی که مرحله را می سازد این محدودیت را اعمال کند. این آیتم های چسبان می توانند از عکس هایی که در هارد خود پلی استیشن 3 قرار دارد باشند یا هر رسانه ذخیره سازی دیگر مثل Play Station Eye. همچنین یک سیستم ابتکارو خلاقیت نیز در بازی وجود دارد، که بازیباز آیتم هایی نظیر پارچه یا کرک و هر آیتم دیگری را جمع آوری می کند که بتواند از آنها برای ساخت اشیاء جدید استفاده کند.

    بازیباز می تواند توسط کنترلر PS3 بپرد، حرکت کند و یا اشیا را بگیرد. آنالوگ ها برای حرکت و کنترل دوربین هستند که ممکن است با فشردن دکمه ای دیگر برای حرکت دست کاراکتر نیز مورد استفاده قرار بگیرند. سر کارکتر نیز با استفاده از قابلیت SIXAXIS قابل حرکت دادن است. حرکت کاراکترها نشان می دهد که از دکمه های کنترلر استفاده خیلی زیادی شده است. به عنوان مثال وقتی که تریگرهای چپ و راست گرفته شده است (به ترتیب برای دست چپ و راست) اگر به سرعت آنالوگ های کنترلر را حرکت دهید، کاراکتر شما می تواند به کارکتر رقیبتان درون بازی ضربه بزند.

    گرفتن نیز یکی از توانایی های کلیدی بازی است که این اجازه را به کاراکتر می دهد که شی یا کاراکتر دیگری را به هر جهتی که می خواهد بکشد. این قابلیت برای کشیدن طناب از دست کارکترها و بازیبازهای دیگر می تواند مورد استفاده قرار گیرد. همچنین کاراکترهایی که دارای جت پک هستند نیز می توانند با استفاده از این قابلیت بازی کاراکترهای دیگر را در هنگام پرواز با خود حمل کنند.

    احساسات نیز یکی از وجه های قابل کنترل کاراکتر های بازی است. جدا از چهره ی عادی که کارکتر بازی از خود نشان می دهد بازیباز قادر به انتخاب چهار نوع از احساسات جهت نمایش کارکتر خود است، هر کدام از احساسات توسط یکی از کلید های جهت نمای کنترلر قابل استفاده می باشد. اگر از جهت بالا شروع کنیم و طبق جهت عقربه ساعت حرکت کنیم؛ احساسات به این ترتیب خواهند بود: خوشحال، ناراحت، غمگین و عصبی. هر احساس دارای سه درجه از شدت است که با فشردن متوالی جهت مربوط به آن، این احساس شدیدتر می شود.

    مراحل می توانند در سرور های شبکه اینترنت آپلود شوند تا اینکه افراد دیگر با جستجو در جدول نردبانی مراحل، بر اساس میزان محبوبیت آنها، قادر به دانلود این مراحل باشند. این مراحل می توانند دارای جایزه هایی نیز باشند تا وقتی که افراد دیگر بازی را به اتمام رساندند این جایزه ها را دریافت کنند. افرادی که مرحله ای که دارای جایزه باشد را به اتمام می رسانند جایزه شان ممکن است یک شی جدید باشد که می توانند آن را در مرحله ای که خود در حال ساخت آن هستند استفاده کنند ولی نمی توانند آن را به عنوان جایزه در مرحله ی خود قرار دهند. همچنین باید اشاره کرد که حداکثر تا سقف 4نفر نیز می توانند مراحل و مسابقات این بازی را به صورت چندنفره به انجام برسانند.

    بازیباز می تواند کاراکترش را به شکل های مختلف و بخصوصی درآورد. افراد می توانند رنگ و تکسچر کارکترشان را از دامنه ای عظیم از طرح ها و مواد انتخاب کنند. بازیبازها همچنین قادر به ساخت آیتم هایی از قبیل ماسک و یا لباس ها برای پوشاندن به کاراکترشان و یا دادن شمشیر و شنل به کاراکتر خود هستند. بازی ابزارهای ویژه ی دیگری را نیز بر اساس بازی های محبوب دیگر کنسول PS3 دارد به عنوان مثال می توان از ماسک Helghastها در بازی Killzone 2 یاد کرد.

    LittleBigPlanet علاوه بر نوآوری های متعدد و ویژگی های جالب و جدید که دارد، دارای گرافیک بسیار خوب و زیباییست و تصاویر و تریلرهای موجود از آن به خوبی گواه این قضیه است. این بازی تا به امروز با حضور موفق در نمایشگاه های مختلف توانسته است رضایت بسیاری از کارشناسان و منتقدان بازی را جلب کند و گیمرهای متعددی را در انتظار فرا رسیدن زمان عرضه ی خود قرار دهد. LittleBigPlanet در تاریخ 21 اکتبر سال 2008 میلادی روانه ی بازار خواهد شد.



    نظرات دیگران ( )

    ? پیشنمایش Prince of Persia
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 1:53 عصر
  • Prince of Persia بازی ویدیویی آینده ی Ubisoft است که توسط استودیوی Ubisoft Montreal در حال ساخت می باشد و توسط کمانی Ubisoft عرضه خواهد شد. این بازی قرار است تا در اواخر سال 2008 برای کنسول های PS3 و X360 و PC عرضه شود. این عنوان قسمتی کاملاً جدید از سری Prince of Persia است و سبک جدیدی از گیم پلی و طراحی گرافیکی جدیدی نسبت به سری Prince Of Persia را معرفی می کند.

    تیم ساخت شاهزاده پارس درست پس از ساخت Prince of Persia: The Two Thrones شروع به ساخت این قسمت کردند اما در ماه می 2008، Ubisoft تایید کرد که تیم سازنده ی بازی در حال ساخت این نسخه می باشد. همچنین اینکه آنها قصد عرضه بازی را در سه ماهه ی چهارم سال 2008 دارند که اطلاعات مختصری را در مورد طرح کلی بازی و گیم پلی آن دادند. آنها توضیح دادند که شکل کل بازی از جمله نبردها، حل معماها و ... دست نخورده باقی مانده است. Ubisoft همچنین بیان کرد که این شماره حرکات آکروباتیک بیشتری را نسبت به شماره قبلی خواهد داشت. بازی به جای نبرد علیه تعداد زیادی از دشمنان، بیشتر به روی نبردهای تن به تن تمرکز کرده است. دلیل انتخاب این نوع از مبارزه نیز اینطور بیان شده است که بازیباز هنگام مبارزه با دشمنان احساس مبارزه ای بی نظیر را داشته باشد و تمام تمرکز و توانایی خود را برای نابودی آن دشمن بکار ببرد.

    خلاصه ی داستان بازی با شاهزاده ی پارسی جدیدی شروع می شود، یک آواره، یک ولگرد، که با الاغی مملو از گنج که از قمار قبلی اش به دست آورده است به خانه باز می گردد. او قصد دارد که گنجش را در راه های مختلفی مثل عیاشی و خوش گذرانی هایی دیگر خرج کند اما ناگهان گرفتار طوفان شنی شدید می شود. وقتی که طوفان فروکش می کند خود را در یک باغ زیبای افسانه ای می یابد که این باغ در میان انبوهی از درختانی به نام درختان زندگی در وسط سرزمینی اسیر شده است. در اینجا شاهزاده و دختری به اسم Elika همدیگر را پیدا می کنند و در آن وضعیت نامساعد تصمیم به کمک به یکدیگر می گیرند. این دو با کمک یکدیگر سعی می کنند که به وسط این سرزمین برسند. زمانیکه موفق به این کار می شوند شاهد نابودی درختان و آزادی Ahriman (اهریمن)، خدای تاریکی ها، می شوند. بعد از این آزادی، اهریمن شروع به نابودی دنیا توسط تاریکی ها و بدی ها می کند. شاهزاده به کمک Elika و توانایی  هایی که دارد، با قصد عقب نشاندن و شکست دادن اهریمن و پاک کردن دنیا از تاریکی و بدی ها، در مقابل خرابکاریهای اهریمن می ایستد.

    گیم پلی بازی شباهت زیادی به سه گانه ی شن های زمان دارد به طوریکه حرکات آکروباتیک، حل معماها و ویژگی های موجود در نبردها کاملاً دست نخورده و بی عیب باقی مانده است. از آنجایی که بازی به صورت خطی نیست این امکان به بازیباز داده شده است که در هر نقطه از دنیای بازی و در هر زمانی که بخواهد گشت و گذار نماید. اما نبردها کاملاً با سه گانه ی شن های زمان تفاوت دارد، اما به سه گانه ی اصلی و قدیمی شاهزاده ی پارس شباهت های زیادی دارد. به جای نبرد با گروه بی شماری از دشمنان یعنی چیزی که در سه نسحه ی قبل شاهد آن بودیم در این بازی اکثریت نبردها تن به تن هستند. شاهزاده شمشیری دو لبه به دست دارد اما معمولاً از دستکشش به عنوان وسیله ثانویه، برای دفاع ضربات دشمنان استفاده می کند. همچنین باید اشاره کرد که شاهزاده قادر به انجام حرکاتی همچون دویدن به روی دیوارها، لغزش از دیوار ها به سمت پایین، بالا رفتن از دیوار و پریدن از دیواری به دیوار دیگر است. برای لغزش از دیواری به سمت پایین شاهزاده از دستکش مخصوص خود کمک می گیرد.

    در بازی سه حالت نبرد وجود دارد: healthy (سالم)، weakened (ضعیف) و grounded (شکست خورده). وقتی که شاهزاده در حالت سالم قرار دارد در نبردهایش کاملاً چابک و سریع است. وقتی که دشمنان به شاهزاده حمله می کنند و به او ضرباتی را می زنند شاهزاده به مرور ضعیف می شود و وارد وضعیت ضعیف می شود به طوری که در نبردهایش چندان سریع نیست و هنگامی که مجددآ مورد حمله قرار می گیرد آسیب پذیرتر است. وقتی که دشمنان به شاهزاده ی ضعیف حمله می کنند شاهزاده کاملاً قدرتش را از دست می دهد و به حالت شکست خورده می رود بطوری که روی زمین می افتد و نسبت به تمامی حملات دشمنان آسیب پذیر می شود. هنگامیکه دشمنی قبل از اینکه شاهزاده سلامتی خود را بازپس گرفته باشد درصدد حمله به او باشد، Elika او را به عقب میراند و به شاهزاده کمک می کند که سلامتی خود را بازپس بگیرد اگرچه با این قیمت که دشمن نیز نیروی از دست رفته اش را بازپس خواهد گرفت!

    شخصیت Elika نقش خیلی زیادی در گیم پلی بازی دارد. به طوری که می تواند شاهزاده را از خطر مرگ نجات دهد. Ubisoft تایید کرده است که راهی برای مردن در بازی وجود ندارد زیرا Elika شما را از هر خطری نجات خواهد داد. به عنوان مثال اگر شاهزاده در هنگام پرش لغزشی داشته باشد و به نوعی این پرش ناموفقیت باشد و شرایط مرگ شاهزاده را فراهم کند، Elika او را خواهد گرفت و از خطر مرگ نجات خواهد داد. Elika همچنین قادر به انجام انواع حرکات مبارزه ای است که بعضی از آنها به همراه شاهزاده قابل انجام هستند، اگر شاهزاده در نبردی شکست خورده باشد، Elika از او محافظت می کند و با دشمنان مبارزه خواهد کرد تا زمانی که شاهزاده نیروی خود را بازیابد. Elika در انجام حرکات آکروباتیک نیز به شاهزاده کمک می کند به گونه ای می تواند باعث شود شاهزاده مسافت بیشتری را بپرد. او در انجام حرکات آکروباتیک مهارت خاصی نیز دارد و تمامی حرکات شاهزاده را به آسانی انجام می دهد. در هنگام حل معماهای بازی همElika  نقش زیادی را ایفا می کند. اگر شاهزاده نداند که برای ادامه مسیر باید کجا برود و چه کاری انجام دهد Elika او را راهنمایی می کند.

    Prince of Persia دارای گرافیک کاملآ متفاوت و تازه ای نسبت به نسخه های قبلی خود می باشد و می توان گفت که Ubisoft Montreal انقلابی را در این بخش از بازی ایجاد کرده است. در این بازی محیط و افکت های موجود به شکل سه بعدی می باشند اما کارکترها کاملآ به صورت دو بعدی طراحی شده اند و همینها باعث شده است که شکل فانتزی بازی بیشتر خودنمایی کند. همچنین بافت ها بسیار باکیفیت می باشند و نورپردازی ها فوق العاده عالی کار شده اند. لازم به ذکر است که بازی بر پایه ی موتور گرافیکی قدرتمند Scimitar یعنی همان موتور استفاده شده در بازی موفق Assassin’s Creed ساخته می شود.

    بازی Prince of Persia در نسخه ی جدید خود از لحاظ ظاهری، داستانی و بخش از گیم پلی تغییرات بسیار بزرگی کرده است و این شاید باعث نگرانی تعداد زیادی از طرفداران سه نسخه ی قبلی شود اما Ubisoft قول یک شاهکار را به همه ی گیمرها داده است و به طرفداران این عنوان محبوب نوید این را داده است که از این نسخه حتی بیش از نسخه های قبلی لذت خواهند برد. Prince of Persia جدید در نمایشگاه های معتبر نیز خود را بسیار خوب نشان داد و توجه عده ی زیادی را به خود جلب کرده است و می توان منتظر یکی از بهترین های 2008 در زمستان امسال بود.



    نظرات دیگران ( )

    ? معرفی کو تاه Tom Clancy’s EndWar
  • Erfan & Kamyar mohseni دوشنبه 87/5/28 ساعت 1:47 عصر
  • این بازی جدیدترین اثر Tom Clancy ، نویسنده بزرگی که به خاطر داستان های حماسی و پر پیچ و خمی که برای بازی های بزرگی مثل Splinter Cell و Rainbow Six و Ghost Recon نوشته مشهور شده و همه گیمرها به کار او اعتماد دارند. جدیدترین اثر این نویسنده بزرگ بازی تخیلی EndWar است که مربوط به سومین جنگ جهانی می شود. تام معتقد است که در سومین جنگ جهانی برترین سیستم نظامی سیستم هوایی است و قصد دارد در این بازی از تجهیزات نظامی بسیاری استفاده کند.

    بعد از این که تروریست های آذربایجان پالایشگاه صنعتی نفتی USSR را از بین بردند Politburo هم برای جوابگویی به این اقدام حوضه های نفتی خلیج فارس را به تصرف خود در می آورد. به خاطر ترس از NATO نیروهای USSR از استراتژی "غلبه کردن و تقسیم کردن" استفاده کردند ، مثل چهره منفور آلمان غربی که باعث شده طی یک عهدنامه از حمله به پالایشگاه های روسیه دست بر دارد.


    بازی EndWar "یک جنگ برای تمام کردن جنگ است" در این RTS شما می توانید به جای یکی از گروه های قدرتمند طرف جنگ یعنی روسیه,امریکا یا اروپا بازی کنید. پر معنی ترین تغییر این بازی به نسبت سال 1980 این است که در این دوره سیاست های جدید و استفاده از تکنولوژی های پیشرو نسل بعدی است. بازی در سال 2020 یعنی دقیقا 7 سال بعد از اتفاقات GRAW2 در جریان است.طی عهدنامه ای با نام (SLAMS Space-Land-Air Missile (Shield اسلحه های اتمی و موشک های قوی در فضا از کل اروپا و آمریکا حفاظت می کنند. همچنین یک بحران انرژی کل جهان را در بر گرفته.

    اروپا یک تشکیلات خود مختار را منهای روسیه و بلاروس تشکیل می دهد. مثل بازی Red Storm Rising روسیه به طور غیر قانونی از یکی از کشورهای اروپایی نفت میگیرد اون کشور اوکراین است. واکنش آمریکا بسیار هوش مندانه است. آن ها یک موشک فضایی را به فضا پرتاب می کنند که می تواند ظرف 90 دقیقه کل زمین را دور بزند. همان طور که انتظار می رود واکنش جهان در ارتباط با این موشک که با خود سلاح اتمی نیز دارد بسیار تند است و کل کشورها به این امر اعتراض می کنند. این داستان خیلی هوشمندانه نوشته شده و ارتباط مستقیمی با سیاست های مدرن در این جهان دارد.

    گیم پلی بازی هم به اندازه داستان آن گیرا و خوب کار شده. یک بازی RTS جذاب با کشمکش های خود در یک دنیای واقعی همراه با المان های تخیلی مثل بازی بزرگ Command & Conquer 3: Tiberium Wars. تمام لوکشین های بازی در اروپا و آمریکا میگذرد و شامل مکان های آشنایی مثلWashington DC  ،  Paris و Moscow می شود. یکی از با ارزش ترین نکات بازی انهدام پذیری محیط است که بسیار جالب است که در این بازی می توان بناهای عظیمی مثل برج ایفل و کاخ سفید را دید و آنها را منهدم کرد.


    بازی به طور مستقیم برای نسل بعد طراحی شده. در این بازی یک نقشه وجود دارد که کارهای هر گروه را به صورت پویا و سه بعدی نمایش می دهد. همچنین محل اسقرار نیروهای دشمن و ادوات نظامیشان را نیز نمایش می دهد و شما برای حمله به هر یک از مناطق نظامی دشمن می بایست از تاکتیک های درست در زمان درست استفاده کنید تا بتوانید پیروز شوی. Ubisoft شانگهای خیلی سخت بر روی قسمت مبارزاتی بازی کار کرده تا یک سیستم مبارزاتی کامل و بدون نقص برای این بازی درست کند. کنترل بازی با استفاده از صدا ، دیگر نوآوری بزرگ این بازی است که به نظر می رسد Ubisoft با این تکنولوژی قصد متحول کردن بازی های RTS را دارد. با این قابلیت می توانید پس از تنظیم صدا ها با دستورات یک تجربه جدید از بازی های استراتژی همزمان داشته باشید. هنوز استفاده از Vision Camera در نسخه 360 بازی مبهم است ولی انتظار از استفاده این دوربین را در نسخه نهایی بازی داشته باشید. دیگر نکته درباره بازی با دیدن عکس های جدید از این بازی آن است که سربازان در این بازی شباهت هایی با دیگر بازی های Clancy دارند ولی دقیقا همان سربازان در GRAW نیستند که نشان از دقت فراوان سازندگان به بازی است.

    تنها نکته باقی مانده این است که : آیا شما جنگ را تمام می کنید یا فرد دیگری برای شما این کار را انجام می دهد ؟


    نظرات دیگران ( )

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    ? لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ذد
    لباس
    کشتی کج
    بیوگرافی sabu
    موزیک ورودی رندی اورتن
    بیوگرافیKurt Angle
    کاملترین و بهترین بیو گرافی از جف هاردی
    مصاحبه جنجالی جف هاردی
    بیوگرافی باتیستا
    وحشتناک ترین صحنه های کشتی کج
    بیوگرافی کامل از رندی اورتن
    Rey Mysterio Removes His Mask
    آموزش دانلود از سایت مگا آپلود
    Scramble Match
    wwe match
    [همه عناوین(94)][عناوین آرشیوشده]

    Desigened By Parsiblog.com

    زیباترین اهنگها برای وبلاگ شما جن دجی